● رخت نو!
اِهِم اِهِم! آره دیگه! اینطوریاست! ما هم بله! بالأخره بعد از یکسال و ده ماه باید دستی به سر و روی اینجا می کشیدم! حالا بماند که این دست، دست خودم نبود! ;))
از خیلی وقت پیش دلم می خواست قالب روزهای بی خاطره را عوض کنم. ولی از آنجایی که مشکل بی سوادی، بد مشکلی است، نمی شد! تا اینکه یک دوست مهربان پیدا شد و دلش به حال ما سوخت! آنچه می بینید حاصل زحمات دوست خوبم، سجاد، است که با لطف و حوصله فراوان این قالب را طراحی و آماده کرد. سپاسگزارم از زحمات بی دریغش.
قالب قبلی را خیلی دوست داشتم. از همین الان دلم برایش تنگ شده. یادگارها و خاطرات زیادی ازش دارم . ولی به هر حال تغییر و تحول لازم است، هر چند همراه با دلتنگی باشد.
خلاصه اینکه، از این به بعد روزهای بی خاطره را این شکلی خواهید دید. خوشتان می آید؟ :))
از خیلی وقت پیش دلم می خواست قالب روزهای بی خاطره را عوض کنم. ولی از آنجایی که مشکل بی سوادی، بد مشکلی است، نمی شد! تا اینکه یک دوست مهربان پیدا شد و دلش به حال ما سوخت! آنچه می بینید حاصل زحمات دوست خوبم، سجاد، است که با لطف و حوصله فراوان این قالب را طراحی و آماده کرد. سپاسگزارم از زحمات بی دریغش.
قالب قبلی را خیلی دوست داشتم. از همین الان دلم برایش تنگ شده. یادگارها و خاطرات زیادی ازش دارم . ولی به هر حال تغییر و تحول لازم است، هر چند همراه با دلتنگی باشد.
خلاصه اینکه، از این به بعد روزهای بی خاطره را این شکلی خواهید دید. خوشتان می آید؟ :))
Labels: وبلاگ