● یک بازی کوچک در یک دنیای بزرگ!

از آنجایی که اگر ایشان بفرمایند بمیر، ما در جا می میریم ( خراب رفیقیم دیگه ;)) ) و با توجه به دعوت نامه ایشان که دیگر حجت را بر ما تمام کرد، بر آن شدیم وارد بازیِ جالبِ سلمان خان کبیر شده و زوایای پنهان شخصیتمان را، مفت و مجانی رو کنیم (!) :

1) وحشتِ بی حد و حصر و عجیب و غریب از کلیه پرندگان، از جوجه تازه از تخم بیرون آمده بگیر تا عقاب تیز پرواز! اگه شبها کابوس ببینم، بدون شک کابوسِ پرنده است! روز به روز هم نسبت به این موضوع حساستر و ترسوتر میشم! حالا فرضشو بکنید چه ظالمهایی بودن اونایی که منو با این شرایط برداشتن بردن باغ پرندگان!!!


2) داشتن عشقولانه های مختلف از بدو تولد تا به امروز! منتها یه اشکال کوچیکی داشتن این عشقولانه ها و اونم همانا دست نیافتنی بودنشون بود! :(( اگه بخوام چندتاشونو اسم ببرم، می تونم اینا رو بگم: دینو باجیو، پائولو مالدینی، گابریل باتیستوتا، Paul Gross ( به نقش بنتون فریزر توی سریال به سوی جنوب! )، تام هنکس و هزار و یک آدم دیگه!!! در حال حاضر کسی تو لیستم نیست!


3) اخذ گواهینامه رانندگی بعد از گذشت حدود 4 سال در مهر ماه سال جاری! آخه بعد از اینکه دو سه بار تو شهرک آزمایش رد شدم، چون عمراً ظرفیت شکست رو ندارم (!!!)، دیگه نرفتم سراغش تا همین چند ماه پیش! اونم از اجبار بود و گرنه من که کلاً گذاشته بودمش کنار!


4) من آدم به شدت کم رو و خجالتی ای هستم! محالِ ممکنه توی یه جمعی که تازه باهاشون آشنا شدم، گوینده من باشم! معمولاً شنونده باقی می مونم و این بعضی وقتها برام گرون تموم میشه! نمی دونید چه حقهایی که به خاطر همین بی زبونیم از من خورده شده!!! ( نیایید اینجا تکذیب کنید ها! تو چت قضیه فرق فوکوله! ;)) )


5) بنده رکورد دار اضطراب در ثانیه هستم! جالب اینجاست که در اون لحظاتی که مضطربم، معمولاً قیافه آرومی دارم و لبخندی بر لب ولی دقیقاً در همون لحظه دلم مثل سیر و سرکه می جوشه! جالبتر اینکه من تا پایان پیش دانشگاهی اصلاً نمی دونستم اضطراب چه معنی ای داره!!!


خوب بچه ها! حالا دیگه نوبت شماست، پس دست رشته: آستانه، آی آدمها، مطرود، انوش، بچه مخفی ( تو اگه ننویسی خودم رسماً اعدامت می کنم! ) .
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره