● خارج از محدوده یا چیزی در مایه های همون اُسگل!
ما هرگز فکر هم نمی کردیم که ظاهر و تیپ مان تا این حد غلط انداز باشد! امروز مستحضر شدیم رئیس می پندارند که ما چون سرمان در لاک خودمان است، لابد کلی بچه مثبتیم و هیچ چیز نمی دانیم! امان از دست این جماعتِ ظاهربین که خیال می کنند اگر کسی سر و گوشش نجنبد حتماً خارج از محدوده است! شاید هم کلاً خارج از محدوده ایم و خودمان نمی دانیم! ;))
پ.ن. : درسته که قضاوتهای اولیه ما در مورد افراد، بیشتر مبتنی بر ظاهرشونه ولی به نظر من خیلی زشته که تا آخر همش به ظواهر توجه داشته باشیم و بی خیالِ افکار و عقاید و منششون بشیم! خیلی از افراد به همه چیز خیلی سطحی نگاه می کنن و خیلی راحت هم به زبون میارنش ولی این دلیل نمیشه که همه همینطور باشن! در ضمن اینطوری به نظر میاد که خیلیها، حتی خودِ ماها، فکر می کنیم که اگه کسی ساده باشه و لباسهای خفن نپوشه یا همه چی نَگه و عشوه نیاد، لابد هیچی حالیش نیست و از مرحله پرته!
.
.
.
چشمها را باید شست ...
پ.ن. : درسته که قضاوتهای اولیه ما در مورد افراد، بیشتر مبتنی بر ظاهرشونه ولی به نظر من خیلی زشته که تا آخر همش به ظواهر توجه داشته باشیم و بی خیالِ افکار و عقاید و منششون بشیم! خیلی از افراد به همه چیز خیلی سطحی نگاه می کنن و خیلی راحت هم به زبون میارنش ولی این دلیل نمیشه که همه همینطور باشن! در ضمن اینطوری به نظر میاد که خیلیها، حتی خودِ ماها، فکر می کنیم که اگه کسی ساده باشه و لباسهای خفن نپوشه یا همه چی نَگه و عشوه نیاد، لابد هیچی حالیش نیست و از مرحله پرته!
.
.
.
چشمها را باید شست ...