● به مناسبت بازگشت به دهکده جهانی!
_ به منظور عملیات کابل برگردان و بدون هیچ گونه اطلاع قبلی، تلفن های کل بلوکمون به مدت بیش از 60 ساعت قطع شد ( اول قرار بود 48 ساعت باشه ) !!! منم که معتاد، تموم این مدت رو تو خماری بودم، درست مثل اینایی که زندانی میشن و ارتباطشون با جهان خارج قطع میشه. الان یه مدته که تازه آزاد شدم. زود باشین تعریف کنید ببینم چه خبرا؟!!! ;))
( آقا این دیگه آخرشه! اطلاعیه زدن که ممکنه تلفنها اشتباهی وصل شده باشن. ببینید اگه خط تلفن خودتون وصل نشده، سریعتر به هیئت مدیره اطلاع بدید!!! جـــــــــــــــــــــــــان؟!!!!!!!!! )
_ من موندم اینهمه هیاهو و ریخت و پاش برای چیه؟! آخه 3 ساعت مهمونیِ عروسی ارزشِ اینو داره که آدم حداقل دو سه ماه سگ دو بزنه ( با عرض پوزش! ) و آخرش هم از خستگی نفهمه که چی شد و چطوری گذشت؟! خدا وکیلی تو این جشنهای عروسی خیلی خیلی اسراف میشه. مثلاً اگه آدم به جای شصت نوع غذا، با دو نوع غذا، اونهم به اندازه کافی، از مهموناش پذیرایی کنه، خیلی زشته؟! تعارف نداریم که، شرایط اقتصادی اکثر مردم ما طوری نیست که بتونن خرجهای آنچنانی برای چنین مراسمی کنن ولی متأسفانه اونقدر چشم و هم چشمی ها زیاد شده و تبدیل به عرف شده که یارو تا خرخره خودشو می بره زیر بار قرض تا بتونه یه جشن عروسی بگیره!
یکی از آقایون همکار معتقده که حافظ سنتهای غلط خانومها هستن. حالا من به روی اون نیاوردم ولی خودمونیم پر بی راه هم نمیگه!!!
_ یه سوال تخصصی دارم از بانوان محترم و گرامی! میشه بفرماییید شما چطوری اینقدر راحت می تونید با کفشهای پاشنه 10 سانتیِ باریک راه برید؟! خداییش من هر چی تمرین کردم نشد! بعد از یک ربع همچین پام داشت گز گز می کرد و درد گرفته بود که دوست داشتم همون جا کفشامو دربیارم و پابرهنه راه برم! ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید!!!
_ آقا هی اومدید تو وبلاگاتون هر چی دلتون خواست در مورد سرشماری گفتین و ایراد گرفتین و مسخره کردین. منم به عنوان یک متخصص آمار ( بله؟!!! ) هی دندون رو جیگر گذاشتم و هیچی بهتون نگفتم. حالا قراره که خودم برم بعضی جاها یه سری پرسشنامه پر کنم ( البته هیچ ربطی به سرشماری نداره ها! ). وای به حالتون درست و حسابی جواب ندین یا بیاین منو مسخره کنید! وَکُشمتون! این یه تهدید جدی بیده! ;))
_ چرا بعضی از این مردها فکر می کنن زنشون مستعمره شونه؟! زنِ طفلک بیچاره نه تنها حق نداره هیچ نوع زیورآلاتی به خودش آویزون کنه، بلکه حق نداره حتی ابروهاشو برداره و صورتشو تمیز کنه! بابا اینا دیگه میخوان با فطرت و ذات و غریزه هم بجنگن! یکی نیست به این حالی کنه که آخه مردک! زیبایی دوستی و گرایش به جمال یه امر فطریه. تو یعنی از خدا بالاتری که میخوای فطرتی رو که اون تو وجود آدم قرار داده، عوض کنی؟!!!
_ قابل توجه بعضیها که می خواستن یقه منو بگیرن! : طرف میخواد برای دلالیِ یه خونه که خیلی خیلی بخواد وقت بذاره و کار کنه، سر جمع سه ساعت هم نمیشه، از هر یک از طرفین سی میلیون پول بگیره! یعنی چیزی معادل ده سال حقوق من! باز بگید نمیشه تو این مملکتی که بهشت دلالهاست، پولدار شد!
( آقا این دیگه آخرشه! اطلاعیه زدن که ممکنه تلفنها اشتباهی وصل شده باشن. ببینید اگه خط تلفن خودتون وصل نشده، سریعتر به هیئت مدیره اطلاع بدید!!! جـــــــــــــــــــــــــان؟!!!!!!!!! )
_ من موندم اینهمه هیاهو و ریخت و پاش برای چیه؟! آخه 3 ساعت مهمونیِ عروسی ارزشِ اینو داره که آدم حداقل دو سه ماه سگ دو بزنه ( با عرض پوزش! ) و آخرش هم از خستگی نفهمه که چی شد و چطوری گذشت؟! خدا وکیلی تو این جشنهای عروسی خیلی خیلی اسراف میشه. مثلاً اگه آدم به جای شصت نوع غذا، با دو نوع غذا، اونهم به اندازه کافی، از مهموناش پذیرایی کنه، خیلی زشته؟! تعارف نداریم که، شرایط اقتصادی اکثر مردم ما طوری نیست که بتونن خرجهای آنچنانی برای چنین مراسمی کنن ولی متأسفانه اونقدر چشم و هم چشمی ها زیاد شده و تبدیل به عرف شده که یارو تا خرخره خودشو می بره زیر بار قرض تا بتونه یه جشن عروسی بگیره!
یکی از آقایون همکار معتقده که حافظ سنتهای غلط خانومها هستن. حالا من به روی اون نیاوردم ولی خودمونیم پر بی راه هم نمیگه!!!
_ یه سوال تخصصی دارم از بانوان محترم و گرامی! میشه بفرماییید شما چطوری اینقدر راحت می تونید با کفشهای پاشنه 10 سانتیِ باریک راه برید؟! خداییش من هر چی تمرین کردم نشد! بعد از یک ربع همچین پام داشت گز گز می کرد و درد گرفته بود که دوست داشتم همون جا کفشامو دربیارم و پابرهنه راه برم! ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید!!!
_ آقا هی اومدید تو وبلاگاتون هر چی دلتون خواست در مورد سرشماری گفتین و ایراد گرفتین و مسخره کردین. منم به عنوان یک متخصص آمار ( بله؟!!! ) هی دندون رو جیگر گذاشتم و هیچی بهتون نگفتم. حالا قراره که خودم برم بعضی جاها یه سری پرسشنامه پر کنم ( البته هیچ ربطی به سرشماری نداره ها! ). وای به حالتون درست و حسابی جواب ندین یا بیاین منو مسخره کنید! وَکُشمتون! این یه تهدید جدی بیده! ;))
_ چرا بعضی از این مردها فکر می کنن زنشون مستعمره شونه؟! زنِ طفلک بیچاره نه تنها حق نداره هیچ نوع زیورآلاتی به خودش آویزون کنه، بلکه حق نداره حتی ابروهاشو برداره و صورتشو تمیز کنه! بابا اینا دیگه میخوان با فطرت و ذات و غریزه هم بجنگن! یکی نیست به این حالی کنه که آخه مردک! زیبایی دوستی و گرایش به جمال یه امر فطریه. تو یعنی از خدا بالاتری که میخوای فطرتی رو که اون تو وجود آدم قرار داده، عوض کنی؟!!!
_ قابل توجه بعضیها که می خواستن یقه منو بگیرن! : طرف میخواد برای دلالیِ یه خونه که خیلی خیلی بخواد وقت بذاره و کار کنه، سر جمع سه ساعت هم نمیشه، از هر یک از طرفین سی میلیون پول بگیره! یعنی چیزی معادل ده سال حقوق من! باز بگید نمیشه تو این مملکتی که بهشت دلالهاست، پولدار شد!