● تولدی دیگر


چقدر زود یکسال گذشت. اصلاً باورم نمیشه! انگار همین دیروز بود. 25 مهر ماه 1384، روزی که این وبلاگ متولد شد و من قدم به دنیایی گذاشتم که همه چیزش برام جالب و هیجان انگیز بود. تو این یکسال من خیلی چیزها از وبلاگستان و آدماش یاد گرفتم. امکان آشنایی با دنیای آدمایی رو پیدا کردم که تو واقعیت هرگز این امکان رو پیدا نمی کردم. تو این دنیای مجازی چون خودِ آدما دیده نمی شن، نقابها هم کمتره. افراد زلالتر و صادقترن. آخه کجای این دنیای بزرگ این امکان وجود داره که به جای چهره و ظاهر افراد، افکار و اندیشه هاشون رو ببینیم؟!
در یک کلام بگم: خیلی خوشحالم که عضوی از این جمع بزرگ و دوست داشتنی هستم. امروز دلم میخواد تشکر کنم از همه کسانی که حرفهاشون و نوشته هاشون نکته ها به من آموخت. ممنونم از همه دوستانی که تو این مدت کوتاه مثل یک دوستِ قدیمی منو راهنمایی کردن، توی سختیها و مشکلات همدمم بودن، مواقعی که اشتباه می کردم دوستانه و مهربانانه نصیحتم می کردن و وقتایی که به کمکشون ( بیشتر روحی ) احتیاج داشتم، هرگز تنهام نمی ذاشتن.
حالا به مناسبت این تولد میمون (!!!) و به همت یار و یاور همیشگی و خوبم، ماندانا جونِ عزیزم ( وای چقدر پاچه خواری کردم! )، اینجا احتمالاً دچار تغییراتِ کوچکی میشه. از خیل عظیمِ خوانندگان این وبلاگ ( وای چه دروغِ شاخداری!!! ) دعوت میکنم که منتظر این تغییرات باشند!
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره