● بادها خبر از تغییر فصل می دهند*
ساعت 7 بعد از ظهر است. مدتی است که بیهوده نشسته ام و تلاش می کنم چیزی بنویسم. تمام واژه ها از ذهنم می گریزند. ناگهان در می مانم. واقعاً حرفی برای گفتن دارم؟!!!
آخر هفته خوبی بود. کلی گشت و گذار کردم و دیدارها تازه کردم. همه اش گفتیم و خندیدیم. خیلی خوش گذشت. واقعاً خیلی خوش گذشت؟!!!
" ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم " . جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار. هفت بار شد! واقعاً هفت خوش یمن است؟!!!
هوا بوی دیگری گرفته است. حس می کنید؟! بوی مهر می آید. بوی مدرسه با همان دلتنگیِ غریبش. انگار که سالها می گذرد از زمانی که مهر، معنیِ مهر می داد! بادها می وزند و پرندگان دوباره قصد مهاجرت دارند. خوش به حالتان! بروید از این دیار غربت، بروید...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دلم می سوزد! برای آن زنِ فاحشه ی بیچاره دلم می سوزد ...
* عنوان رمانی اثر جمال میرصادقی
آخر هفته خوبی بود. کلی گشت و گذار کردم و دیدارها تازه کردم. همه اش گفتیم و خندیدیم. خیلی خوش گذشت. واقعاً خیلی خوش گذشت؟!!!
" ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم " . جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار، جبر و اختیار. هفت بار شد! واقعاً هفت خوش یمن است؟!!!
هوا بوی دیگری گرفته است. حس می کنید؟! بوی مهر می آید. بوی مدرسه با همان دلتنگیِ غریبش. انگار که سالها می گذرد از زمانی که مهر، معنیِ مهر می داد! بادها می وزند و پرندگان دوباره قصد مهاجرت دارند. خوش به حالتان! بروید از این دیار غربت، بروید...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دلم می سوزد! برای آن زنِ فاحشه ی بیچاره دلم می سوزد ...
* عنوان رمانی اثر جمال میرصادقی