● معرفی کتاب


آبی تر از گناه
" آبی تر از گناه " را دو، سه ساعته خواندم. کتابی نبود که کشش نداشته باشد. با اینکه کل داستان به شکل اعترافات یک متهم در بازجویی بیان می شود ولی از شخصیت پردازی داستان چیزی کم نمی شود، به طوریکه خواننده با تعداد زیادی از شخصیتها در گذشته و حال رو به رو می شود. فضای داستان با آنکه چندان دور از ذهن نیست و با آنکه حوادث داستان خیلی دور از واقعیت به نظر نمی رسند، اما نوع روایت چنان است که خواننده مدام در پیِ زدن پلی بین تخیل و واقعیت است.

" [دکتر مسایف] سلامتی و از این حرفها نمی زد. چیزی هم روی میز نبود تا مزه اش باشد. پیدا بود از آن قهارهاست.ته بطری را که درآورد، با پشت انگشتش هلش داد روی میز. بعد کمی به زمین نگاه کرد. بعد استکان را برداشت، با سه انگشت دست راست گرفتش جلوی نور لوستر و یک چشمش را بست. ............ آدم خطرناکی به نظر می رسید، از آن آدم ها که معلوم نیست خوبند یا بد. "
.
.
.
" درست حدس زده اید، حکیم مسایفی در کار نیست. او را با مشارکت مهتاب ساختم. و با چه لذتی. مو به مو پیش می آوردیمش تا به وقت ضرورت همه چیز را متوجهش کنیم .... "
!

نویسنده این کتاب " محمد حسینی " است که برنده ششمین دوره جایزه مهرگان ادب در سال 1384 و برنده پنجمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری در همان سال برای این رمان شده است. کتاب را از نمایشگاه و با امضای خود نویسنده گرفتیم. در کل رمان ساده و سرگرم کننده ای است. ناشر آن انتشارات ققنوس است و می توانید با قیمت 1200 تومان آن را تهیه کنید.

درباره ی رمان " آبی تر از گناه " ( کتابلاگ)
بر مدار هلال آن حکایت سنگین بار
گفتگوی نویسنده با مهر

فردا می بینمت
" دلم می خواهد آن لحظه بزنگاه را که همه چیز دیگر محو شده بود پیدا کنم و ببینم چگونه به این رابطه ی بی منطق، رابطه ای که هیچ آتیه ای نداشت تن دادم. حالا دیگر می دانم چرا شیفته ی او شدم _ کلمه ی شیفته را بیشتر دوست دارم، کلمه ی عاشق کافی نیست _ اما نمی دانم چرا روی اصلی پا گذاشتم که رد کردن آن از کنار مخیله ام هم نگذشته بود. هرگز فکر نمی کردم وارد رابطه ای چنین"ممنوع" بشوم. چرا، چرا، چرا؟ تا حالا به یاد نیاورده ام; گویی که عادتی قدیمی، یا اغوایی ازلی بوده که نمی دانی از کی و چگونه کسبش کرده ای. همه چیز از همان لحظه ای شروع می شود که نگاهی برق می زند و لبخندی همه جا را روشن می کند، دستی برایت سیگاری می گیراند، و چشم هایی براق با شوق توی نگاهت را جستجو می کند. چیزهایی را می گوید که تو می خواهی بشنوی، رفتاری می کند که می خواهی ببینی ... و این لحظه ای است که ممکن است در گذر سالهای زیاد و با یک نفر اتفاق بیفتد، با کسی که تصور می کنی انتخابش نکرده ای. "
از داستان " کدام لحظه؟! "

" فردا می بینمت " اولین کتابی است که از " سودابه اشرفی " خواندم. مجموعه داستانی که به روایت پشت جلد کتاب، اولین بار در سال 1997 در آمریکا چاپ شده است. از بیشتر قصه های این مجموعه خوشم آمد. دلیلش هم معلوم بود: شرح ساده و ملموسِ یک تکه از زندگی اشخاص، بدون نتیجه گیری و بدون تحمیل نظر نویسنده. خواننده آزاد است که هرطور تخیلش مایل است، داستان را به پایان برد. اما در بیشتر داستانها، ردی از ناکامی و نامرادی شخصیتها دیده می شود. نوع روایت داستانها کاملاً زنانه است و اوج احساسات زنانه در اپیزود " کدام لحظه؟! " متجلی می شود.
سودابه اشرفی در تهران زاده شده و نویسندگی را از سال 1990 میلادی در آمریکا شروع کرده است. رمان " ماهی ها در شب می خوابند " نیز اثر اوست که برنده جوایز مهرگان ادب و بنیاد گلشیری شده است. " فردا می بینمت " توسط نشر ورجاوند منتشر شده است و 1800 تومان قیمت دارد. مجموعه داستان جالبی است. بخوانیدش!
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره