● حُسن ختام

می گویند جو مجلس عزای آدم های خوب، سنگین نیست. خداوند روح دکتر میریان را شاد کند. فضای غمگینی نبود مجلس ختمش. یک سری از بچه ها را بعد از سه سال دیدم. وقتی همدیگر را دیدیم تازه فهمیدیم که چقدر دلمان برای هم تنگ شده است و چقدر بی معرفت بوده ایم! بعد از مراسم، به فضای سبزی که در مجاورت مسجد بود رفتیم. حرف های سه سال تل انبار شده بود. چقدر گفتیم و خندیدیم و بعد از هر خنده خدا بیامرزی دادیم به کسی که با رفتنش باعث شد دوباره همدیگر را ببینیم. آنقدر این دیدار مجدد خوشحال کننده بود و آنقدر بچه ها لطف و محبت داشتند که نفهمیدم زمان چطور گذشت. تازه به خانه که رسیدم، از ذق ذق پاهایم فهمیدم پیاده رفتن از سلیمان خاطر تا میدان نیلوفر و از آنجا تا متروی شهید بهشتی، شوخی نیست!
روح استاد شاد و یادش گرامی باد.


Labels:

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره