● سفرنامه بندرعباس (1)
برگشتم! هر چند اصلاً دلم نمیخواست برگردم! واقعاً وقت کم آوردم! با اینکه از وقتی کارمند شدم هیچوقت مسافرت به این طولانیای نداشتم ولی باز هم به نظرم کم بود، بس که خوش گذشت! اگه کلاس زبان لعنتی نبود عمراً قبل از جمعه برنمیگشتم! D:
بندرعباس به طور شگفت انگیزی تغییر کرده بود! با باز شدن مراکز تجاری مختلف، چهره شهر کاملاً عوض شده. اون فقر مشهودی که قبلاً وجود داشت خیلی کمتر دیده میشه. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد، همه چی به مقدار فراوان وجود داره (شاید باورتون نشه ولی قبلاً خیلی از مواد غذایی، پوشاک و هزاران چیز دیگه توی بندرعباس به سختی گیر میومد یا اصلاً نبود!). معلومه توی این هشت، نه سال مسئولان محترم علاوه بر خوردن و بردن، یه مقداری هم خرج کردن! دستشون درد نکنه.
الان میشه به جرأت گفت که بندر عباس تبدیل به یه شهر مدرن شده. حتی مشکلات شهرهای مدرن، مثل ترافیک، هم به اونجا راه پیدا کرده. تنها چیزی که از شلوغ شدن بیش از حد این شهر جلوگیری میکنه، آب و هوای به شدت گرم و شرجیِ اونجاست. الان که هوا عالی بود. تا دو، سه ماه آینده هم خوبه. ولی از اواخر اسفند تا اواخر آبان، هوا گرمه.
سواحل بندرعباس با وجود زیبایی بینظیری که دارن، همچنان مورد کم لطفی مردم و مسئولان هستن. اگر توی اون قسمت بلوار ساحلی که تقریباً نزدیک به مرکز شهره، راه برید، بوی فاضلاب و زباله کلافهتون میکنه! در صورتیکه این قسمت شهر قابلیت تبدیل به بهترین مرکز تفریحی و توریستی رو داره. تنها جایی که من دیدم از سواحل استفاده کردن، پارک دولت بود که اون هم نقصهای زیادی داره و از مرکز شهر هم دوره.
خدا رو شکر آب دریا هم که حسابی آلوده شده. یعنی آلودهش کردن! مثل اینکه بر اثر افزایش دما و ورود مواد شیمیایی نظیر نیترات و فسفات به دلیل فعالیت های انسانی، پدیدهای به نام شکوفایی جلبکی (کشند قرمز) به وجود اومده که باعث مرگ و میر و مسمومیت آبزیان و قرمز شدن رنگ دریا میشه (اطلاعات بیشتر اینجا). به همین دلیل گفتن مردم فعلاً ماهی و میگو نخورن. حالا فکرشو بکنید مردمی که غذای اصلیشون ماهی و میگوئه و خیلیهاشون کل منبع درآمدشون از صیادی و دریاست، چکار باید بکنن؟! به ما که کلی ماهی و میگو دادن! اگه چند روز دیگه مُردم بدونید دلیلش چی بوده!;)
پ.ن: فعلاً همین دو، سه تا عکسو داشتم! تا دور بینم با عکساش برسه! ;)
بندرعباس به طور شگفت انگیزی تغییر کرده بود! با باز شدن مراکز تجاری مختلف، چهره شهر کاملاً عوض شده. اون فقر مشهودی که قبلاً وجود داشت خیلی کمتر دیده میشه. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد، همه چی به مقدار فراوان وجود داره (شاید باورتون نشه ولی قبلاً خیلی از مواد غذایی، پوشاک و هزاران چیز دیگه توی بندرعباس به سختی گیر میومد یا اصلاً نبود!). معلومه توی این هشت، نه سال مسئولان محترم علاوه بر خوردن و بردن، یه مقداری هم خرج کردن! دستشون درد نکنه.
الان میشه به جرأت گفت که بندر عباس تبدیل به یه شهر مدرن شده. حتی مشکلات شهرهای مدرن، مثل ترافیک، هم به اونجا راه پیدا کرده. تنها چیزی که از شلوغ شدن بیش از حد این شهر جلوگیری میکنه، آب و هوای به شدت گرم و شرجیِ اونجاست. الان که هوا عالی بود. تا دو، سه ماه آینده هم خوبه. ولی از اواخر اسفند تا اواخر آبان، هوا گرمه.
سواحل بندرعباس با وجود زیبایی بینظیری که دارن، همچنان مورد کم لطفی مردم و مسئولان هستن. اگر توی اون قسمت بلوار ساحلی که تقریباً نزدیک به مرکز شهره، راه برید، بوی فاضلاب و زباله کلافهتون میکنه! در صورتیکه این قسمت شهر قابلیت تبدیل به بهترین مرکز تفریحی و توریستی رو داره. تنها جایی که من دیدم از سواحل استفاده کردن، پارک دولت بود که اون هم نقصهای زیادی داره و از مرکز شهر هم دوره.
خدا رو شکر آب دریا هم که حسابی آلوده شده. یعنی آلودهش کردن! مثل اینکه بر اثر افزایش دما و ورود مواد شیمیایی نظیر نیترات و فسفات به دلیل فعالیت های انسانی، پدیدهای به نام شکوفایی جلبکی (کشند قرمز) به وجود اومده که باعث مرگ و میر و مسمومیت آبزیان و قرمز شدن رنگ دریا میشه (اطلاعات بیشتر اینجا). به همین دلیل گفتن مردم فعلاً ماهی و میگو نخورن. حالا فکرشو بکنید مردمی که غذای اصلیشون ماهی و میگوئه و خیلیهاشون کل منبع درآمدشون از صیادی و دریاست، چکار باید بکنن؟! به ما که کلی ماهی و میگو دادن! اگه چند روز دیگه مُردم بدونید دلیلش چی بوده!;)
پ.ن: فعلاً همین دو، سه تا عکسو داشتم! تا دور بینم با عکساش برسه! ;)