● پُست اجباری: اخراجی ها + خون بازی

می بینی چطوری آدمو مجبور می کنن که بیاد بنویسه! فکر کنم دیگه تبدیل شدم به چوپان دروغگو و حتماً باور نمی کنید اگه بگم من پینگ نکردم!!! ولی خوب حالا برای اینکه خیلی هم بد و بیراه نگید، میریم که داشته باشیم بازی بین دو تیم ده نمکی و بنی اعتماد رو!

اخراجی ها
آخرین روز قبل از شروع تعطیلات عید، رفتیم اخراجی ها رو دیدیم. من سعی کردم بدون پیش داوری و بدون در نظر گرفتن سابقه درخشانِ جناب کارگردان(!) فیلمو ببینم. به نظر من این فیلم نه تنها طنز و کمدی نیست بلکه چیزی بیشتر از یک مشت هجویاتِ تاریخ گذشته نیست! به هیچ وجه هم نمیشه به عنوان سینمای جنگ و دفاع مقدس حسابش کرد! بعضی جاها خوندم که این فیلم رو شبیه فیلم " لیلی با من است " قلمداد میکردن! من اگه به جای کمال تبریزی بودم حتماً بعد از شنیدن این حرف خودکشی می کردم!
من نمیدونم کجای این فیلم حاوی نکات و مضمونهای، به زعم برخی، متعالی و تأثیر گذاره؟! مثلاً میخواد بگه بچه های جبهه و جنگ همه شون اون تیپ کلیشه ای که برامون ساختن، نبودن؟! یعنی رزمنده هامون اگر بچه حزب اللهی و ریشو و مذهبی نبودن، اراذل و اوباش بودن؟! یعنی فقط دو گروه: مذهبی ها و اراذل!!! پس اون همه آدم حسابی، که نه جزء دسته اول بودن و نه دسته دوم، ولی شجاعانه و مخلصانه جنگیدن و شهید شدن، کی بودن؟!
من یه سؤال دارم. اگه کسی به غیر از این آقا، چنین فیلمی می ساخت، مشمول بدترین مجازاتها نمیشد و حکم ارتداد نمی گرفت؟! زنان این فیلم، با آرایشهای غلیظ و اغراق شده ظاهر شده بودن! من میخوام از آقایون بپرسم که آیا آرایش کردن حرام است مگر در موارد خاص؟! یعنی همه شرع قابل تغییر است اگر آقایان بخواهند؟! علاوه بر این تصویر دردناکی از زنان در این فیلم ارائه شده. زنان کسانی هستند که تنها هم و غمشان پیدا کردن شوهر و لوس بازی و عشوه است، اون هم زمان جنگ! یک سری ابزار جنسی که به هیچ دردی نمی خورن الا یک چیز!
به جز این آقای ده نمکی، حتماً کسان دیگه ای هم بودن که اون زمان تو جبهه ها بودن. من میخوام این بقیه ها به این سؤال من جواب بدن. زمانی که جوونهای از جان گذشته، برای پاکسازی و باز کردن مسیر روی مین می رفتن، بقیه ی همرزماشون اینقدر خونسرد و بی احساس بدرقه شون می کردن و فرمانده هم طوری می گفت دو نفر بعد که انگار داره دو تا شیء بی ارزش رو میندازه رو مین؟!
از تمام اشکالات محتوایی، زمانی و فرهنگی این فیلم که بگذریم، می رسیم به مردم گل و بلبل خودمون! من هیچ مشکلی با خندیدن و هزل و هجو گفتن ندارم. مردم ما نیاز دارن به خندیدن، ولی آخه خندیدن به چه قیمتی؟! وقتی یک فیلم، فیلم کمدیه، اصلاً می بینیم که بخندیم. چون هدف فیلم همینه. ولی حتی خود این آقای کارگردان، قبول می کنه که فیلمشو جزء فیلمهای کمدی دسته بندی کنن؟! وقتی چنین فیلمی، فیلم منتخب تماشاچیان میشه، اونم تماشاچیانی که جشنواره برو هستن و یه کمی تخصصی تر و حرفه ای تر، جریانات سینما رو دنبال می کنن، دیگه چه انتظاری می تونیم داشته باشیم برای اصلاح این مملکت؟! من نمیخوام همه چی رو باهم قاطی کنم ولی به نظر من قانون ظروف مرتبطه برای یک جامعه هم برقراره و همه چیز به همه چیز ربط داره! ما هم که خدا رو شکر همه چیزمون به همه چیزمون میاد! در این شرایط منم اگه جای این آقا بودم، می رفتم اون بالا و با اعتراض می گفتم : نه مرغتونو میخوام نه سیمرغتونو! ( همینو گفته بود، نه؟)



چون این مطلب طولانی شد، خون بازی میمونه برای برنامه آینده. اوکی؟! ;))




+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره