● سفر به مروارید خلیج فارس

طی یک فروند عملیات شهادت طلبانه و با به جان خریدن احتمالِ نود و پنج درصدیِ سقوط هواپیماها در سرزمین گل و بلبل، مشرف شدیم به جزیره زیبای کیش! یه زیبا میگم یه زیبا می شنوید ها! واقعاً بسی محظوظ گشتیم از زیارت این مکانِ بی نظیر. با اینکه تا وقتی خورشید خانوم تشریف مبارکشون رو داشتن، هوا به شدت گرم بود، ولی شبهاش واقعاً حرف نداشت. هوای پاکیزه و مطبوع، آرامش و سکوت، آزادی نسبی، نسیم خنک، آبهای زلالِ نیلگون ( قیرگون!!! ) و قدم زدن با پای برهنه در سواحل مرجانی تا پاسی از شب! هی هی هی! زندگی کردن توی این تهران بدجوری آدم رو ندید بدید می کنه! من یکی که اصلاً دلم نمی خواست برگردم! تازه هنوز هم تو کف ام!
گفتنیها زیاده، ولی خوب همه چیز رو هم که نمیشه گفت ;)) مثلاً نمیشه اینو گفت که آدم دختر باشه، چندین تا بازار پر از اجناس مختلف هم بره ولی دو زار عُرضه خرید کردن نداشته باشه و دست از پا دراز تر برگرده!!! یا مثلاً اینکه مجردی پا شی بری یه جایی که فرصت همه کار هست ولی مثل اُسگلها آخرِ آخرِ خلاف ات این باشه که نصف شب با دوست دخترات(!) روی اسکله قدم بزنی!!! آره داداش، همه چی رو نمیشه گفت! ;))
میگن جزیره کیش از نظر زیبایی و طبیعت توی دنیا کم نظیر یا حتی بی نظیره. از طرف هتل یه گشت دور جزیره رفتیم که خیلی جالب بود. درختی بود به اسم درخت سبز که بیش از 300 سال عمر داشت. دختر لور یا همون درخت انجیر معابد ( کسانی که "درخت انجیر معابد" احمد محمود رو خوندن، می دونن کدوم درخت رو میگم ). جالب بود که به درخت کلی دخیل بسته بودن! یه شهر زیر زمینی هم دیدیم که البته طبیعی نبود و تازگیها ساخته شده بود. تقریباً شبیه به غار علیصدر ولی نه هرگز به اون زیبایی! کشتی به گل نشسته یونانی و ساحل مرجانی رو هم توی این گشتمون دیدیم.





این همراهای ظالم من با بدجنسی تمام، منو وادار کردن که وارد باغ پرندگان بشم! اونم باغی که پرنده ها توش آزاد بودن! داشتم سکته می زدم!

همه جزیره کیش یک طرف، پارک دلفینها هم یک طرف! واقعاً عالی بود! یعنی حیفه آدم از دنیا بره و اونجا رو نبینه! به همین شدت و حدت که گفتم ها! ;)) موقع برگشتن از دلفیناریوم انگار اکس زده بودیم بس که فول آو انرژی بودیم!!!

این مجاهد فلسطینی رو هم که مشاهده می کنید، روح مرحوم شرتوی فقیده که از ترس آفتاب زدگی اینطوری خودش رو مهر و موم کرده!

آقا ما حسرت به دلمون موند که دو تا توریست خوشگل ببینیم! همه شون یا از این زردهای چشم بادومی بودن یا هندی پاکستانی! حالا چی می شد اگه یه دونه ایتالیایی هم اون وسط بود! ;))

به عنوان حسن ختام سفر نامه یک دونه از همون چیزایی که نمیشه گفت بگم؟! ;))
تو جزیره اتفاقی برای آقایون می افته که نمی تونن نگاهشون رو جمع و جور کنن؟! باور کنید هرگز تو زندگیمون مورد تهاجم این همه نگاههای خیره، طولانی و سیری ناپذیر قرار نگرفته بودیم!!! اون هم جایی که اینقدر افراد مختلف، با تیپها و آرایشهای آنچنانی رفت و آمد دارن!!!

سفر نامه است دیگه! خوب معلومه طولانی میشه! چرا غر می زنید؟! ;))
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره