● خون بازی
جایی خوندم خون بازی یک اصطلاحه بین معتادها. به این معنی که وقتی مواد بهشون نمی رسه، خون خودشونو می کشن تو سرنگ و دوباره به خودشون تزریق می کنن! وحشتناکه، مگه نه؟!
خون بازی روایتی آشناست برای این روزهای این سرزمین! کافیه کمی به اطرافمون دقت کنیم تا عمق فاجعه رو بفهمیم! دسترسی به مواد مخدر و افیونی، برای همه اقشار، به خصوص جوونها، چیزیه در حد آب خوردن! معلوم نیست چرا توی مملکتی که سردمدارانش داعیه مبارزه با مواد مخدر رو دارن، دستیابی به این مواد اینقدر سهل الوصوله! اگر باور کنیم که اعتیاد جرم نیست، ولی باید بپذیریم که بیماری خطرناک، مسری و به نظر من لاعلاجیه! اعتیاد به مواد مخدر همون قدر قابل درمانه که اعتیاد ما به اینترنت! خیلی سخته، درست میگم؟!
و اما در مورد فیلم. خون بازی داستان زندگی، یا بهتر بگم، مرده گیِ (!) یک دخترِ جوانِ معتاده. دختری که از ابزارِ خوشبختی، ظاهراً چیزی کم نداره ولی در گردابی سخت کشنده اسیر شده! زبان روایت فیلم، اونقدر ساده و روانه، که بیننده، قدم به قدم با مادر و دخترِ سرگردان، همگام میشه و تموم زجر و بدبختی شون رو با همه وجود احساس میکنه. بازیِ عالی و بی نقصِ باران کوثری (البته از دید یک بیننده آماتور عرض میکنم!) هم مزید بر علت میشه، تا درد و رنج یک انسان معتادی که وجودش اونقدر رقت بار و نفرت انگیز شده که حتی برای خودش هم قابل تحمل نیست، به ببینده منتقل بشه.
در تمام فیلم هیچ رنگی به وضوح دیده نمیشه مگر در صحنه آخر که رنگِ چند پرتقال بر روی درخت خودنمایی میکنه و همین فضای غم انگیز فیلم رو غمناک تر کرده! فیلمبرداری آقای کلاری هم بسیار عالی و متناسب با فضای فیلنامه است، به خصوص اون صحنه هایی که توی پاساژ قائم و میدون تجریش فیلمبرداری شده.
در کل، اگر برای تفریح و سرگرمی به سینما می روید، به هیچ وجه این فیلم توصیه نمیشود! به عقیده من، این فیلم، فیلم خوش ساختیه و تلنگریه برای کسانی که اولِ راهِ شومِ اعتیاد هستن! اگر فیلم رو ببینید، احتمالاً تا چند روز نسبت به همه چیز و همه کَس بدبین می شوید و نگاهتون به اطراف، شکاکانه میشه! بعضیها میگن اکران همزمانِ خون بازی با اخراجیها، به این فیلم ضربه زده و باعث شده خوب فروش نره. اگر چه ممکنه که این بی تأثیر نباشه ولی به نظر من اونهایی که میخوان فیلم رو ببینن و یا هدفشون از سینما رفتن، فقط سرگرمی نیست، فیلم رو می بینن. این فیلم هر چقدر الان فروش کنه، در هر شرایط دیگه ای هم همین قدر فروش می کرد! می دونید که چرا؟! ;))
خون بازی روایتی آشناست برای این روزهای این سرزمین! کافیه کمی به اطرافمون دقت کنیم تا عمق فاجعه رو بفهمیم! دسترسی به مواد مخدر و افیونی، برای همه اقشار، به خصوص جوونها، چیزیه در حد آب خوردن! معلوم نیست چرا توی مملکتی که سردمدارانش داعیه مبارزه با مواد مخدر رو دارن، دستیابی به این مواد اینقدر سهل الوصوله! اگر باور کنیم که اعتیاد جرم نیست، ولی باید بپذیریم که بیماری خطرناک، مسری و به نظر من لاعلاجیه! اعتیاد به مواد مخدر همون قدر قابل درمانه که اعتیاد ما به اینترنت! خیلی سخته، درست میگم؟!
و اما در مورد فیلم. خون بازی داستان زندگی، یا بهتر بگم، مرده گیِ (!) یک دخترِ جوانِ معتاده. دختری که از ابزارِ خوشبختی، ظاهراً چیزی کم نداره ولی در گردابی سخت کشنده اسیر شده! زبان روایت فیلم، اونقدر ساده و روانه، که بیننده، قدم به قدم با مادر و دخترِ سرگردان، همگام میشه و تموم زجر و بدبختی شون رو با همه وجود احساس میکنه. بازیِ عالی و بی نقصِ باران کوثری (البته از دید یک بیننده آماتور عرض میکنم!) هم مزید بر علت میشه، تا درد و رنج یک انسان معتادی که وجودش اونقدر رقت بار و نفرت انگیز شده که حتی برای خودش هم قابل تحمل نیست، به ببینده منتقل بشه.
در تمام فیلم هیچ رنگی به وضوح دیده نمیشه مگر در صحنه آخر که رنگِ چند پرتقال بر روی درخت خودنمایی میکنه و همین فضای غم انگیز فیلم رو غمناک تر کرده! فیلمبرداری آقای کلاری هم بسیار عالی و متناسب با فضای فیلنامه است، به خصوص اون صحنه هایی که توی پاساژ قائم و میدون تجریش فیلمبرداری شده.
در کل، اگر برای تفریح و سرگرمی به سینما می روید، به هیچ وجه این فیلم توصیه نمیشود! به عقیده من، این فیلم، فیلم خوش ساختیه و تلنگریه برای کسانی که اولِ راهِ شومِ اعتیاد هستن! اگر فیلم رو ببینید، احتمالاً تا چند روز نسبت به همه چیز و همه کَس بدبین می شوید و نگاهتون به اطراف، شکاکانه میشه! بعضیها میگن اکران همزمانِ خون بازی با اخراجیها، به این فیلم ضربه زده و باعث شده خوب فروش نره. اگر چه ممکنه که این بی تأثیر نباشه ولی به نظر من اونهایی که میخوان فیلم رو ببینن و یا هدفشون از سینما رفتن، فقط سرگرمی نیست، فیلم رو می بینن. این فیلم هر چقدر الان فروش کنه، در هر شرایط دیگه ای هم همین قدر فروش می کرد! می دونید که چرا؟! ;))