● همسر

چهار سال پیش توی یک تصادف وحشتناک، دخترِ جوونش رو از دست داد. یکی دو ماه مونده به عید هم همسرش رو از دست داد. این بار هم در یک حادثه تلخ تصادف رانندگی! حالا از خانواده چهار نفریشون فقط خودش مونده و پسرش.
وقتی بعد از چند روز اومد و به دیدنش رفتیم، با یک آدم دیگه مواجه شدیم! یک آدم خرد شده و پریشان. می گفت انسان فکر می کنه از دست دادن فرزند سخت تره تا از دست دادن همسر. ولی من الان فهمیدم که از دست دادن همسر به مراتب سخت تر و دردناک تره.
چند روز پیش که برای عید رفتیم به اتاقش، با اینکه تک تک خطوط چهره اش، نمایانگر غم بی حد و حصرش بود، ولی سعی می کرد با لبخند از ما پذیرایی کنه. این دفعه هم یه جمله ای گفت که بدجوری حالمو منقلب کرد. با همون لبخندی که رو لب داشت، گفت: " این چند روز عید به ما خیلی سخت گذشت. من فقط خدا رو شکر می کنم که گذشت. نمی دونم چطوری ولی به هر حال گذشت. حضرت حافظ تعابیر زیبایی داره که فقط بعضی وقتها آدم می تونه اونا رو درک کنه. شنیدین میگه کلبه احزان؟ خونه ما تمام این مدت کلبه احزان بود " .
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره