● باز هم کتاب
انگار گفته بودی لیلی
" درست است توی این سه سال با تو حرف نزده ام. اما واقعیت و شاید هم حقیقت این است که فراموشت نکرده ام. هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم به حرکت لبهات، آن روز و آن لحظه که کبوترها نشستند روی سر دخترک کوچولو، می بینم انگار گفته بودی « لیلی» . "
نمی دانم در مورد کتابی که خواب شب آدم را مشوش کند چه می توان گفت! ولی می دانم از کتابی که نتوانم بعد از شروع ببندمش، لابد خیلی خوشم آمده! " انگار گفته بودی لیلی " روایت روح بی قرار و مضطرب یک زن است، روایت روح های بیمار و خطرناک است، روایت حماقت بی حد و حصر جامعه و مردم است.
سپیده شاملو، به درستی، لحنی کاملاً زنانه را برای روایتش برگزیده، با همه ظرافت ها و تیز بینی های خاص آن. با اینکه شیوه روایت، داستان در داستان است و بیم آن می رود که خواننده دچار سر در گمی شود، ولی هنرمندی نویسنده باعث شده که رشته از هم گسسته نشود. تنها چیزی که خواننده را ( البته شاید خواننده احساساتی را ! ) سخت می آزارد، تلخی عمیقی است که در تار و پود داستان تنیده شده است. در یک کلام، حکایت، حکایت مرگ است! با این حال نثر محکم و شیوه روایت تو را چنان به دنبال خود می کشد که ناگهان می بینی 182 صفحه کتاب را در یک بعد از ظهر گرم تابستانی بی وقفه به پایان برده ای!
این رمان، برنده جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری برای بهترین رمان اول سال 79 شده و تا کنون هشت بار تجدید چاپ شده است.
انگار گفته بودی لیلی/ سپیده شاملو/ نشر مرکز/ 2500 تومان
کوری ( هیولای سفید )
راستش " کوری " در ابتدا زیاد جذبم نکرد. یک جورهایی انگار سخت شروع شده بود. یکی دو روزی طول کشید تا توانستم با لحن نویسنده ارتباط برقرار کنم و دیگر ول کن ماجرا نباشم!
به نظر من " کوری " اصلاً یک رمان نیست! مجموعه ای از کنایه ها و نماد هاست. یک تلنگر محکم و هشدار دهنده است. آب سردی است که یک مرتبه روی سرت آوار می شود و غرور ات را در هم می شکند. با لحنی خشن حالی ات می کند که این حقیقت توست. موجودی پست و ناتوان و وابسته. کسی که اگر یکی از توانمندی هایش را بگیرند به مرتبه ای پست تر و خوار تر از حیوان سقوط می کند. زنان تنها موجوداتی هستند در این داستان، که اگر چه شاید بیشتر از دیگران مورد آزار و اذیت قرار می گیرند ولی هنوز کور سویی از مقام انسانیت را دارا هستند.
تا حالا کتابی نخوانده بودم که تا این حد گزنده و بی تعارف باشد! من فکر می کنم که همه ما، حتماً حتماً، باید این کتاب را بخوانیم. به دقت هم بخوانیم. شاید کمی بیندیشیم!
" درست است توی این سه سال با تو حرف نزده ام. اما واقعیت و شاید هم حقیقت این است که فراموشت نکرده ام. هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم به حرکت لبهات، آن روز و آن لحظه که کبوترها نشستند روی سر دخترک کوچولو، می بینم انگار گفته بودی « لیلی» . "
نمی دانم در مورد کتابی که خواب شب آدم را مشوش کند چه می توان گفت! ولی می دانم از کتابی که نتوانم بعد از شروع ببندمش، لابد خیلی خوشم آمده! " انگار گفته بودی لیلی " روایت روح بی قرار و مضطرب یک زن است، روایت روح های بیمار و خطرناک است، روایت حماقت بی حد و حصر جامعه و مردم است.
سپیده شاملو، به درستی، لحنی کاملاً زنانه را برای روایتش برگزیده، با همه ظرافت ها و تیز بینی های خاص آن. با اینکه شیوه روایت، داستان در داستان است و بیم آن می رود که خواننده دچار سر در گمی شود، ولی هنرمندی نویسنده باعث شده که رشته از هم گسسته نشود. تنها چیزی که خواننده را ( البته شاید خواننده احساساتی را ! ) سخت می آزارد، تلخی عمیقی است که در تار و پود داستان تنیده شده است. در یک کلام، حکایت، حکایت مرگ است! با این حال نثر محکم و شیوه روایت تو را چنان به دنبال خود می کشد که ناگهان می بینی 182 صفحه کتاب را در یک بعد از ظهر گرم تابستانی بی وقفه به پایان برده ای!
این رمان، برنده جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری برای بهترین رمان اول سال 79 شده و تا کنون هشت بار تجدید چاپ شده است.
انگار گفته بودی لیلی/ سپیده شاملو/ نشر مرکز/ 2500 تومان
کوری ( هیولای سفید )
راستش " کوری " در ابتدا زیاد جذبم نکرد. یک جورهایی انگار سخت شروع شده بود. یکی دو روزی طول کشید تا توانستم با لحن نویسنده ارتباط برقرار کنم و دیگر ول کن ماجرا نباشم!
به نظر من " کوری " اصلاً یک رمان نیست! مجموعه ای از کنایه ها و نماد هاست. یک تلنگر محکم و هشدار دهنده است. آب سردی است که یک مرتبه روی سرت آوار می شود و غرور ات را در هم می شکند. با لحنی خشن حالی ات می کند که این حقیقت توست. موجودی پست و ناتوان و وابسته. کسی که اگر یکی از توانمندی هایش را بگیرند به مرتبه ای پست تر و خوار تر از حیوان سقوط می کند. زنان تنها موجوداتی هستند در این داستان، که اگر چه شاید بیشتر از دیگران مورد آزار و اذیت قرار می گیرند ولی هنوز کور سویی از مقام انسانیت را دارا هستند.
تا حالا کتابی نخوانده بودم که تا این حد گزنده و بی تعارف باشد! من فکر می کنم که همه ما، حتماً حتماً، باید این کتاب را بخوانیم. به دقت هم بخوانیم. شاید کمی بیندیشیم!
کوری/ نویسنده: ژوزه ساراماگو/ ترجمه: مهدی غبرائی/ نشر مرکز/ 3200 تومان
Labels: کتاب