● عروسی

دارم میرم اهواز عروسی دختر خاله. این دختر خاله‌ی ناز نازی، هفت سال از من کوچکتره و این نشون میده که دیگه نوبت جووناست و کار از ما پیر و پاتال‌ها گذشته! ;)
در نتیجه این فرضیه که ما تا آخر عمر مجرد و عزب باقی می‌مونیم و آرزوی شیرین ازدواج و فرار از ترشیدگی رو به گور خواهیم برد، روز به روز قوت بیشتری می‌گیره و عن قریبه که اثبات بشه! D:

پ.ن: رفیق شفیق می‌فرمایند: "تو توی این مدت این همه عروسی رفتی، یعنی یه مادر پسر دار پیدا نمی‌شد تو این عروسی‌ها؟!". از آنجا که در ناامیدی بسی امید است، میریم ببینیم این‌دفعه چی میشه. بلکه هم ییهو لطف الهی شامل حالمون شد! ;) D:

Labels: , , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره