● اگر سردم، اگر مجموعه دردم، اگر پاییز در چشمم غزل خوانده است ...
میدونم رفیق. خیلی بهتر از خود تو. میدونم که تلخ و بداخلاق و خشن شدم. میدونم که اعصابتو به هم میریزم. میدونم که نباید اینطوری باشم ولی هستم! زمان میخواد. باید یه کم بگذره. درگیرم، باید رها بشم. پس یه کم فرصت بده. بذار این خوابای لعنتی و کابوسهای شبانه تموم بشن. بذار روحم ترمیم بشه. درست میشم. همون تحفهای که قبلاً بودم! قول میدم. فقط باش مثل تا حالا که بودی.