» روزهای بیخاطره
خاطرهای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز:
برایم شادی است و اندوه
در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید
غمگینتر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوهزا شنیده است
میدانم خدایان انسان را
بدل به شیئی میکنند، بی آن که روح را از او برگیرند
تو نیز بدل به سنگی شدهای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی
» آنا آخماتووا
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز:
برایم شادی است و اندوه
در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید
غمگینتر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوهزا شنیده است
میدانم خدایان انسان را
بدل به شیئی میکنند، بی آن که روح را از او برگیرند
تو نیز بدل به سنگی شدهای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی
» آنا آخماتووا
» خوراک
» لینکدونی
» بایگانی» خاطرهسازان
» آخرین نوشتهها
- ▪ همینجوریهای یک روز تعطیل
- ▪ نادر ابراهیمی
- ▪ عوارض پشت میز نشینی!
- ▪ یک سؤال
- ▪ دیروز
- ▪ عقاید یک دلقک
- ▪ کتاب قانون
- ▪ کتابخوانی
- ▪ آغاز سال پنجم
- ▪ ویارونه!