● دیروز

ساعت 4 از اداره می‌زنم بیرون. سوار اتوبوسای آرژانتین میشم. هوا ابریه. یعنی ابری نبودا، یکدفعه ابری شد. به آرژانتین که می‌رسم کم کمک داره نم نم می‌زنه. خطی‌های جردن از 4 به بعد کار نمی‌کنن. میگن ترافیکه. به ردیف وایسادن. مجبورم وایسم کنار خیابون تا یکی دلش به حالم بسوزه ببردم. نم نم دیگه داره تبدیل به بارون میشه. ماشینا نگه نمیدارن. قیامته! باز دو قطره بارون اومده تو این شهر! بالأخره بعد از 40 دقیقه یکی به ندای جردن ما جواب مثبت میده. می‌چپیم تو. یهو بارون شدید میشه. باز جای شکرش باقیه! از دو قدم اونورتر ترافیک شروع میشه. راننده ترجیح میده خاموش کنه ماشینو. هر جا که پلیس وایمیسه و دست نامبارکشو می‌بره تو چراغ راهنما، وضع از اونی که هست بدتر میشه! مسیر یه ربعی رو یکساعته می‌ریم. پشتم درد گرفته از نشستن! حوصله‌م هم سر رفته. سر تور که پیاده میشم ساعت شش و ربعه. باورم نمیشه دو ساعت تو راه بودم. تا ته کوچه باید برم. هوا تاریک شده و کوچه خلوته. یهو ترسم می‌گیره. سریعتر راه میرم.
برگشتنه باز هم شلوغه. ولی یه کم کمتر. یه ماشین نگه میداره. جلو میشینم. راننده داره حرف می‌زنه. مرد مسنیه. بهش نمیاد مسافرکش باشه. میگه چپی بوده و قبلاً تو زندان. از خاطرات زندانش میگه. میگه از 430 نفری که توی بند بودیم، فقط 60 نفر زنده موندن. همون دهه 60 رو میگفت. میگه یک ماه قبل از اون اعدامای دسته جمعی سال 67، خیلی شانسی آزاد شده. میگه وقتی برای بازجویی می‌بردنمون بهمون دست نمی‌زدن. با باتوم هول می‌دادن. می‌گفتن شما نجس هستین. برای نوشتن اعتراف هم دور خودکار رو دستمال می‌بستن که نجس نشه. معتقد بود اون موقع اونا به کارشون ایمان داشتن واقعاً. می‌گفت الان همه‌شون پولکی شدن. اگه پول بدن میرن، می‌گیرن، می‌زنن، می‌کشن ولی اعتقاد ندارن. اگه پول نگیرن نمیرن. می‌گفت الان تو این جنبش جدید خوبیش به اینه که مرزبندی ندارن. اونموقع‌ها مرزبندی‌ها خیلی زیاد بود. می‌گفت الان حضور خانمها هم خیلی پررنگ‌تر از گذشته‌س. خانومها یا به چیزی اعتقاد پیدا نمی‌کنن یا اگه کردن تا تهِ تهش وایمیسن و مقاومت می‌کنن.
رسیدیم ونک. ساعت نزدیکای هفت و ربع بود. وقتی رسیدم خونه ساعت از هشت گذشته بود. خسته و تنها. تنهاتر از هر زمان دیگه‌ای. چهار ساعت تنهایی پرسه زدن تو خیابونای تهران احساس قشنگی به آدم نمیده. از این تنهایی دیگه واقعاً خسته شدم. خ س ت ه.

Labels: , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره