● عجب روزگاری!
همیشه دوست داشتم در روابطم با افراد مختلف، نگاهم به طرف مقابل یک نگاه انسانی باشه نه یک نگاه جنسیتی. یعنی برام مهم نباشه که طرفم زنه یا مرد. مهم این باشه که در برابر یک آدم با همه خصوصیات آدم بودن قرار گرفتم. ولی اون چیزی که باعث شد من این مطلبو بنویسم، نوع نگرش غالب در اجتماعمونه که متأسفانه کاملاً جنسیتیه و هر روز هم بدتر از روز قبل می شه.
تفکرات متحجری چون عدم اجازه شوهر یا پدر برای کار کردن زن در خارج از خانه، ایزوله کردن زنان در خانه، عدم استفاده از اسم زنان حتی در روابط خانوادگی و ... ناشی از همین تفکرات و دیدگاههای جنسیتیه، که من فکر میکنم گروه بزرگی از زنان و مردانی که متأسفانه خودشونو آدمای مذهبی ای هم معرفی می کنن، دارای چنین طرز تفکری هستن. کسانی که اگر چه بسیار متعصب و جاهلند، اما حداقل یک حسن دارن و اون اینه که موضعشونو خیلی شفاف اعلام کردن.
اما گروه دیگری از افراد هم وجود دارن. کسانی که وقتی سخن از زن و حقوق زن به میون می یاد، چنان خود را فرهیخته و مدافع حقوق زنان جلوه می دن و چنان ژست روشنفکری می گیرن که آدم حتی به خودش اجازه نمی ده که در مورد حرفاشون شکی به دلش راه بده. اما در عمل می بینیم که نگاه اونا به زن خیلی کثیف تر و بدتر از نگاه اون گروه اوله! چرا؟ چون به زن مثل یک شیء یکبار مصرفِ دورریختنی نگاه می کنن! جالب اینجاست که این افراد همگی و بدون استثنا، آدمای تحصیلکرده و با ظاهری کاملاً فریبنده هستن. کسانی که خودشونو مبرا از هر اتهامی می دونن و هر کاری که انجام می دن رو حق مسلمشون و نشانه روشنفکریشون می دونن.
برای مثال می خوام به وجود رابطه بین مردان متأهل با زنان دیگر اشاره کنم، که داره به یه امر عادی تبدیل می شه! قبلاً اینو بگم که من اصلاً کاری ندارم به اینکه آیا دخترا و پسرا قبل از ازدواج روابطی داشتن یا نه یا اینکه اصلاً وجود رابطه بَده یا خوب. اینجا صحبت من در مورد مردان متأهله. نظر شخصی من اینه که دو نفر وقتی باهم ازدواج می کنن، با هر پیشینه ای که دارن، نسبت به هم و نسبت به پیمان زناشوییشون متعهد می شن و شاید لازم باشه برای انطباق با یکدیگر خیلی از کارهای گذشته شونو ترک کنن. آدم یا نباید زیر بار ازدواج بره یا اگه رفت باید بهش پایبند باشه. تنوع طلبی در مسائل جنسی بعد از ازدواج از نظر من کاملاً مطروده. آدم بودن و نیاز آدم به تنوع نباید توجیهی باشه برای عدم پایبندی ما به اصول و اخلاق. کما اینکه از نظر مردان نیاز به تنوع در زنان نه تنها یک حق نیست بلکه گناهی است نابخشودنی!
من اینجا هیچ قضاوتی نمی خوام بکنم، شاید به تعصب فکری هم متهم بشم، ولی وقتی حرفایی مثل (از قول یک مهندس کامپیوتر ) " مگه وقتی آدم تو خونه تلویزیون داره، دیگه سینما نمی ره " یا ( از قول یک دکتر مکانیک ) " آدم برای روزی یک لیوان شیر که گاو نمی خره " رو می شنوم، به این نتیجه می رسم که روزگار بدی شده و دیگه نمی شه ژستها و حرفای کسی رو جدی گرفت. وقتی مردان با یک زن غیر از زن خودشون ارتباط برقرار می کنن و بعد از مدتی اونو هم همینطوری رها می کنن و کاری ندارن به اینکه چه ضربه های روحی بدی به اون زن وارد می شه، دقیقاً مثل اینه که غذایی تو ظرف یکبار مصرف خورده بشه و بعد ظرفشو بندازن دور!!!!!!!! پس نگاه جنسیتی وجود داره و فقط رنگش عوض شده.
البته روی صحبت من فقط آقایون نیستن. زنانی که حاضرند چنین راحت و بی عذاب وجدان، پایه های یک زندگی رو ویران کنن، هزاران بار بدتر از همان مردان هوسبازی هستن که ناشیانه به آغوش آنها پناه آورده اند و به قول ماندانا باعث و بانی همه لغزشهای مردا در طول تاریخ همین زنها بوده اند!
درسته که الان خیلی از تابوها داره از بین می ره و این در بسیاری از موارد خیلی هم خوبه، ولی بهتره که قداست رابطه زن و شوهر که در قرآن از آن به عنوان مودت و رحمت یاد شده، با هرزه گیهای هر یک از طرفین از بین نره.
پ.ن: از کجا شروع کردم به کجا رسیدم! تازه جریان رفتار غیر انسانی یه پسر با دختر همکلاسیشو که دانشگاه شریف درس خونده بودن رو هم می خواستم بگم که دیگه مطلب خیلی طولانی می شد. ( منظورم اینه که تحصیلات برای کسی شعور نمیاره!).
تفکرات متحجری چون عدم اجازه شوهر یا پدر برای کار کردن زن در خارج از خانه، ایزوله کردن زنان در خانه، عدم استفاده از اسم زنان حتی در روابط خانوادگی و ... ناشی از همین تفکرات و دیدگاههای جنسیتیه، که من فکر میکنم گروه بزرگی از زنان و مردانی که متأسفانه خودشونو آدمای مذهبی ای هم معرفی می کنن، دارای چنین طرز تفکری هستن. کسانی که اگر چه بسیار متعصب و جاهلند، اما حداقل یک حسن دارن و اون اینه که موضعشونو خیلی شفاف اعلام کردن.
اما گروه دیگری از افراد هم وجود دارن. کسانی که وقتی سخن از زن و حقوق زن به میون می یاد، چنان خود را فرهیخته و مدافع حقوق زنان جلوه می دن و چنان ژست روشنفکری می گیرن که آدم حتی به خودش اجازه نمی ده که در مورد حرفاشون شکی به دلش راه بده. اما در عمل می بینیم که نگاه اونا به زن خیلی کثیف تر و بدتر از نگاه اون گروه اوله! چرا؟ چون به زن مثل یک شیء یکبار مصرفِ دورریختنی نگاه می کنن! جالب اینجاست که این افراد همگی و بدون استثنا، آدمای تحصیلکرده و با ظاهری کاملاً فریبنده هستن. کسانی که خودشونو مبرا از هر اتهامی می دونن و هر کاری که انجام می دن رو حق مسلمشون و نشانه روشنفکریشون می دونن.
برای مثال می خوام به وجود رابطه بین مردان متأهل با زنان دیگر اشاره کنم، که داره به یه امر عادی تبدیل می شه! قبلاً اینو بگم که من اصلاً کاری ندارم به اینکه آیا دخترا و پسرا قبل از ازدواج روابطی داشتن یا نه یا اینکه اصلاً وجود رابطه بَده یا خوب. اینجا صحبت من در مورد مردان متأهله. نظر شخصی من اینه که دو نفر وقتی باهم ازدواج می کنن، با هر پیشینه ای که دارن، نسبت به هم و نسبت به پیمان زناشوییشون متعهد می شن و شاید لازم باشه برای انطباق با یکدیگر خیلی از کارهای گذشته شونو ترک کنن. آدم یا نباید زیر بار ازدواج بره یا اگه رفت باید بهش پایبند باشه. تنوع طلبی در مسائل جنسی بعد از ازدواج از نظر من کاملاً مطروده. آدم بودن و نیاز آدم به تنوع نباید توجیهی باشه برای عدم پایبندی ما به اصول و اخلاق. کما اینکه از نظر مردان نیاز به تنوع در زنان نه تنها یک حق نیست بلکه گناهی است نابخشودنی!
من اینجا هیچ قضاوتی نمی خوام بکنم، شاید به تعصب فکری هم متهم بشم، ولی وقتی حرفایی مثل (از قول یک مهندس کامپیوتر ) " مگه وقتی آدم تو خونه تلویزیون داره، دیگه سینما نمی ره " یا ( از قول یک دکتر مکانیک ) " آدم برای روزی یک لیوان شیر که گاو نمی خره " رو می شنوم، به این نتیجه می رسم که روزگار بدی شده و دیگه نمی شه ژستها و حرفای کسی رو جدی گرفت. وقتی مردان با یک زن غیر از زن خودشون ارتباط برقرار می کنن و بعد از مدتی اونو هم همینطوری رها می کنن و کاری ندارن به اینکه چه ضربه های روحی بدی به اون زن وارد می شه، دقیقاً مثل اینه که غذایی تو ظرف یکبار مصرف خورده بشه و بعد ظرفشو بندازن دور!!!!!!!! پس نگاه جنسیتی وجود داره و فقط رنگش عوض شده.
البته روی صحبت من فقط آقایون نیستن. زنانی که حاضرند چنین راحت و بی عذاب وجدان، پایه های یک زندگی رو ویران کنن، هزاران بار بدتر از همان مردان هوسبازی هستن که ناشیانه به آغوش آنها پناه آورده اند و به قول ماندانا باعث و بانی همه لغزشهای مردا در طول تاریخ همین زنها بوده اند!
درسته که الان خیلی از تابوها داره از بین می ره و این در بسیاری از موارد خیلی هم خوبه، ولی بهتره که قداست رابطه زن و شوهر که در قرآن از آن به عنوان مودت و رحمت یاد شده، با هرزه گیهای هر یک از طرفین از بین نره.
پ.ن: از کجا شروع کردم به کجا رسیدم! تازه جریان رفتار غیر انسانی یه پسر با دختر همکلاسیشو که دانشگاه شریف درس خونده بودن رو هم می خواستم بگم که دیگه مطلب خیلی طولانی می شد. ( منظورم اینه که تحصیلات برای کسی شعور نمیاره!).