● من برگشتم!

سفر به جنوب همیشه برای من یک اتفاق خوشایند بوده، چه سفر به بندرعباس و خلیج فارس، چه به خوزستان زیبا و دوست داشتنی. اصلاً خاک جنوب پاگیره. هیچ وقت آدم احساس غربت نمی کنه، از بس که مردم، خونگرم و صمیمی هستن. اونجا لازم نیست همش مواظب حرکات و رفتار و حرف زدنت باشی و به قول معروف آتو به دست کسی ندی. لازم نیست هی نقش بازی کنی. تو روابط آدما محبت حرف اولو میزنه نه کسب منفعت. فکر نکنید چون خودم جنوبی هستم اغراق میکنم، نه. منم مدتهاست که از جنوب دورم و خلق و خوم مثل اینجاییها شده، ولی این حقیقتیه که خیلیها از نزدیک لمسش کردن و بهش اعتراف میکنن. بگذریم.

این دفعه که آبادان و خرمشهر رو دیدم، خیلی حالم گرفته شد. خرمشهر که انگار یک شهر متروکه ست و آبادان هم که تنها چیزی که نداره آبادانیه! این دو شهر دارن کم کم تبدیل به ویرانه میشن. آب لوله کشی قابل شرب نیست و مردم باید آب آشامیدنی رو بخرن!!! با وجود یک پالایشگاه عریض و طویل، هیچ کجای شهر گازکشی نشده! کافیه چند قطره بارون بیاد تا همه شهر به لجن کشیده بشه و گل و لای تموم سطح خیابونها رو بپوشونه. بیکاری و اعتیاد بیداد میکنه. مردم برای گذران زندگی مجبورن به شغلهای کاذبی مثل دست فروشی رو بیارن. فقر بهداشتی و فرهنگی مشکلات عمده به وجود آورده. امکانات تفریحی و ورزشی در حد صفره و ... . تازه همه اینها چیزاییه که در بدو ورود به چشم میاد و گرنه حتماً مشکلات بیش از این حرفاست. فکر میکنید یک مادر چقدر باید در فقر و تنگنا قرار بگیره تا حاضر باشه بچه شو بفروشه؟ اونم فقط به قیمت 200 هزار تومن!

مسوولان و دولتها با عملکردشون ثابت کردن که علاقه ای به آبادی خوزستان ندارن! اصلاً اوضاع به نظر من مشکوکه. چرا باید به خاکی که بزرگترین ثروت کشور رو در خودش داره و اصلی ترین منبع درآمد کشوره، اینقدر بی توجهی بشه؟! چرا باید مردم از طبیعی ترین حقوقشون محروم باشن؟! تا کی این شهرها باید تاوان یک جنگ ناخواسته رو بدن؟ یعنی اگر مردم یک شهر نخوان تملق حکومتها و دولتها رو بکنن، باید کاملاً نادیده گرفته بشن؟! آقای رئیس جمهور! بهتره به جای اینکه اسرائیل رو از نقشه جهان حذف کنید، آبادان و خرمشهر رو به نقشه ایران اضافه کنید! کاری نکنید که مردم این شهرهای مرزی و استراتژیک با آغوش باز از ورود احتمالی نیروهای بیگانه استقبال کنن! نکنه هنوز معتقدید که جنگ زده ها با خود ننگ آوردند؟!!!

پ.ن:

1.با اینکه فرصت خوبی بود که بعد از مدتها روضه عربی و مراسم سینه زنی و نوحه خوانی رو به سبک خوزستانی ببینم، اما همه عوامل دست به دست هم دادن تا من موفق به انجام این کار نشم!:(

2. هر چقدر دلم خواست سمبوسه و فلافل و پاکورا خوردم! خیلی خوشمزه بید.:)

3. شب عاشورا کافی نت باز بود!!!

4. یه آبادانیه میره خواستگاری. بهش میگن: خونه داری؟ میگه: نه. میگن: ماشین داری؟ میگه: نه. میگن: شغل داری؟ میگه: نه. بهش میگن: پس تو چی داری که اومدی خواستگاری؟! میگه: مو تیپ دارُم!:))

5. باز هم هوای گریه دارم!!!
+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره