● چشم‌ها

امروز بالأخره بعد از یکسال کلنجار رفتن با خودم، رفتم لنز گرفتم! بس که هی این عشاق بین‌المللی‌م گفتن حیف از اون چشمای خوشگل نیست که زیر عینک باشه!!! ;))
تا حالا، یعنی بعد از یک نیمروز، هنوز به نظرم عینک راحت‌تر و بهتر از لنزه! کل دردسر عینک یه دستماله برای تمیز کردنش. ولی لنز شصت تا ادا اطوار داره! اول دستها رو باید با مایع دستشویی یا صابون بدون بو بشورم. با حوله یا دستمال کاغذی هم نباید خشکشون کنم چون ممکنه پُرز بهشون بچسبه. همینجوری خودش باید در معرض هوا خشک بشه. بعدش باید لنز رو کف دستم با سِرُم نمکی بشورم. مرحله بعد وارد کردن لنز به چشمه که فعلاً این قسمتش برای من مصیبت عظماست! پلکم خود به خود بسته میشه با کوچکترین حرکتی از جانب اجانب! درآوردنش هم بدتر از گذاشتنش! بعد از درآوردن هم باید لنز رو دوباره با سِرُم نمکی بشورم و توی ظرف مخصوصش در یک محلول ویژه شناور کنم!!! کلاً مراسم داره واسه خودش! ببینم می‌تونم دوام بیارم یا نه!

از دکتر راجع به عمل هم پرسیدم. گفتم که می‌گن عمل ِ خوبی نیست و عوارض داره. نظر دکتر این بود که این عمل (لیزیک) هیچ مشکلی نداره و تنها مشکلی که داره اینه که ممکنه دوباره چشم تا حد بیست و پنج صدم ضعیف بشه. ولی خب هنوز نتونستم دل به دریا بزنم و برم برای عمل. من ِ ترسو تا بیام تصمیم بگیرم همینجوری یکسال می‌گذره! حالا تا بعد ببینم چی میشه!

پ.ن: کسی هست که در مورد عمل لیزیک و خطرات و عوارض احتمالی‌ش چیزی بدونه یا تجربه عملی داشته باشه؟ اگه هست لطفاً بگید.

Labels: ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره