● دُرافشانی‌های شبانه!

- تو آسمان آبیِ آرام و روشنی/ من چون کبوتری که پَرم در هوای تو/ یک شب ستاره‌های تو را دانه‌چین کنم/ با اشک شرم خویش بریزم به پای تو/ بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح/ بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب/ بیمار خنده‌های توام بیشتر بخند/ خورشید آرزوی منی گرم‌تر بتاب

دارم "خورشید آرزو" گوش می‌کنم. صدای همایون منو مست می‌کنه. عاشق این نوای ملکوتی‌ام. چی هست تو این صدا که اینطوری می‌کنه با من؟!

- فیس بوک آخرش به یه دردی خورد! یه دوست قدیمی رو پیدا کردم بعد مدتها. بعد از 11 سال تقریباً! بیخود و بی‌جهت رابطه‌مون قطع شده بود! نمی‌دونم چرا. کاناداست. زنگیدم بهش کلی حرف زدیم. خیلی خیلی خوشحال شده بود. ازدواج کرده. یعنی همه ازدواج کردن از این دوستای قدیمی. فقط ما یالغوز موندیم این وسط! مایه آبروریزیه واقعاً!

- خب اینکه این روزا همه‌ش در مورد شوور حرف می‌زنم به خودم مربوطه! P: چکار کنم خب؟! روزگار اینطوریم کرده. تا چند وقت دیگه منتظر یه آگهی تبلیغاتی هم باشید تازه! P:

ـ حرف همایون با چه حرفایی قاطی شد! من از همینجا مراتب عذرخواهی شدیدم رو محضر مبارک ایشون اعلام می‌کنم! شما به بزرگواری و خوش‌صدایی و خوش‌تیپی خودت ببخش! D:

Labels: , , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره