● شب ممکن
نوشداروی پس از مرگ سهراب، همیشه و در هر زمان تلخترین بیهودهی جهان است.
از متن کتاب
"شب ممکن" رو خیلی وقت پیش،موقعی که میخواستم برای کسی کتاب کادو بخرم، برای خودم برداشتم! بدون اینکه چیزی در موردش خونده باشم. همینجوری، شاید چون رو پیشخون نشر چشمه بود یا جزء پر فروشهای هفته. نخونده بودمش تا همین پریروز.
به نظر من ادبیات معاصر، به خصوص داستاننویسی معاصر یه ویژگی مهم داره و اون غافلگیر کردن خواننده است! به قول آقای شهسواری "خواهم گفت چرا"! و همین ویژگی نوعی جذابیت خاص رو برای اون به وجود آورده. علاوه بر این، اکثر رمانهای جدید پُرند از اسامی خاص و مکان. مکان که اکثراً خیابانهای تهرانه و اسامی هم نویسندهها و خوانندهها، فیلمسازان و قس علی هذا. رمان شب ممکن هم از این روند مستثنی نیست. بنابراین در این نوع رمانها احساس غریبگی نداری نسبت به زمان و مکان بستر حوادث. تنها اشکال این امر شاید این باشه که رمان رو با احتمال مخالف صفری زماندار و تاریخ مصرفدار میکنه. شاید البته!
شب ممکن داستان پنج شبه از زبان افراد مختلف با برداشتهای متفاوت. هر چند تفاوت چندانی در نحوه روایت و لحن، احساس نمیشه(به جزآخری، شب شیان). داستان به ظاهر حول و حوش یه مقطع زمانی از زندگی دو شخصیت اصلی (مازیار و هاله) میچرخه که ترتیب منظمی هم نداره و باید ترتیبشو یه جورایی از کل داستان کشف کرد! داستان زندگیای که خیلی هم خاص نیست (منظور داشتن ویژگی خاصه) و این شخصیتهای داستان هستن که خیلی خاص و منحصر به فردند. در مورد شخصیتهای داستان هم تکلیف آدم مشخص نیست. به خصوص در مورد مازیار! آدم نمیدونه دوستش داشته باشه یا ازش بدش بیاد! شخصیت ساخته شده، شخصیت با ثباتی نیست به نظر من با اون نظریه خودخواهی متعالیش!
فصل آخر کتاب دقیقاً همون نقطه غافلگیریه! خیلی هم قشنگ غافلگیرت میکنه! من که اصلاً خندهم گرفته بود! (اگر کتاب رو نخوندید از اینجا به بعد رو نخونید). در حقیقت آخر سر میفهمی همه چیزایی که قبلاً خوندی، آش شله قلمکاری است پخته دست نویسنده که برداشته یه چند تا آدم واقعی رو ریخته تو مخلوط کن بعدش از خمیر به دست اومده آدمای جدید ساخته! به نظر من که محشر بود!
من فکر میکنم آدمهای دنیای داستان نویسهای ما با آدمهای دنیای واقعی ما فاصله چشمگیری دارن. خیلی از فضاها و آدمهای ساخته شده توسط اونا اگرچه ممکنه وجود داشته باشن ولی فراوانیشون نسبت به جمعیت کل کشور ما خیلی کمه. با اینکه به شخصه خوندن داستانها و سبک زندگی خواص رو ترجیح میدم (چونکه زندگی عوامانه رو که خودمون داریم میبینیم و میکنیم!!!!!)، ولی به نظر میاد که این باعث میشه تعداد افرادی که بتونن با این شخصیتها ارتباط برقرار کنن خیلی زیاد نباشه (شاید این ناشی از قرار گرفتن نویسندهها در یک فضای خاص روشنفکری و البته ایزوله است!). و آخر اینکه شاید ایراد بنیاسرائیلی به نظر بیاد ولی یه نکته کوچکی هم که کمی منو اذیت کرد، کمبود کاما بود در جاهایی که باید بود!
فکر کنم قبل از این از محمد حسن شهسواری کتابی نخونده بودم. هر چند کتاب پاگرد رو که سرچ کردم عکس رو جلدش به شدت برام آشنا میزد ولی خودش که تو کتابخونهم نبود! به هر حال چه کتاب قبلیش رو خونده باشم چه نخونده باشم به نظرم این یکی، کار جالبی بود. شاید شهسواری هوش کسانی مثل رضا قاسمی رو نداشته باشه ولی نویسنده زبر دستیه و تا حدودی خلاق و قشنگ مشخصه که از فکرش خوب استفاده میکنه. ایشون از معدود کسانیه که دلم میخواد از نزدیک ببینم! D:
شب ممکن- محمد حسن شهسواری- چاپ دوم- نشر چشمه- 3400 تومان
از متن کتاب
"شب ممکن" رو خیلی وقت پیش،موقعی که میخواستم برای کسی کتاب کادو بخرم، برای خودم برداشتم! بدون اینکه چیزی در موردش خونده باشم. همینجوری، شاید چون رو پیشخون نشر چشمه بود یا جزء پر فروشهای هفته. نخونده بودمش تا همین پریروز.
به نظر من ادبیات معاصر، به خصوص داستاننویسی معاصر یه ویژگی مهم داره و اون غافلگیر کردن خواننده است! به قول آقای شهسواری "خواهم گفت چرا"! و همین ویژگی نوعی جذابیت خاص رو برای اون به وجود آورده. علاوه بر این، اکثر رمانهای جدید پُرند از اسامی خاص و مکان. مکان که اکثراً خیابانهای تهرانه و اسامی هم نویسندهها و خوانندهها، فیلمسازان و قس علی هذا. رمان شب ممکن هم از این روند مستثنی نیست. بنابراین در این نوع رمانها احساس غریبگی نداری نسبت به زمان و مکان بستر حوادث. تنها اشکال این امر شاید این باشه که رمان رو با احتمال مخالف صفری زماندار و تاریخ مصرفدار میکنه. شاید البته!
شب ممکن داستان پنج شبه از زبان افراد مختلف با برداشتهای متفاوت. هر چند تفاوت چندانی در نحوه روایت و لحن، احساس نمیشه(به جزآخری، شب شیان). داستان به ظاهر حول و حوش یه مقطع زمانی از زندگی دو شخصیت اصلی (مازیار و هاله) میچرخه که ترتیب منظمی هم نداره و باید ترتیبشو یه جورایی از کل داستان کشف کرد! داستان زندگیای که خیلی هم خاص نیست (منظور داشتن ویژگی خاصه) و این شخصیتهای داستان هستن که خیلی خاص و منحصر به فردند. در مورد شخصیتهای داستان هم تکلیف آدم مشخص نیست. به خصوص در مورد مازیار! آدم نمیدونه دوستش داشته باشه یا ازش بدش بیاد! شخصیت ساخته شده، شخصیت با ثباتی نیست به نظر من با اون نظریه خودخواهی متعالیش!
فصل آخر کتاب دقیقاً همون نقطه غافلگیریه! خیلی هم قشنگ غافلگیرت میکنه! من که اصلاً خندهم گرفته بود! (اگر کتاب رو نخوندید از اینجا به بعد رو نخونید). در حقیقت آخر سر میفهمی همه چیزایی که قبلاً خوندی، آش شله قلمکاری است پخته دست نویسنده که برداشته یه چند تا آدم واقعی رو ریخته تو مخلوط کن بعدش از خمیر به دست اومده آدمای جدید ساخته! به نظر من که محشر بود!
من فکر میکنم آدمهای دنیای داستان نویسهای ما با آدمهای دنیای واقعی ما فاصله چشمگیری دارن. خیلی از فضاها و آدمهای ساخته شده توسط اونا اگرچه ممکنه وجود داشته باشن ولی فراوانیشون نسبت به جمعیت کل کشور ما خیلی کمه. با اینکه به شخصه خوندن داستانها و سبک زندگی خواص رو ترجیح میدم (چونکه زندگی عوامانه رو که خودمون داریم میبینیم و میکنیم!!!!!)، ولی به نظر میاد که این باعث میشه تعداد افرادی که بتونن با این شخصیتها ارتباط برقرار کنن خیلی زیاد نباشه (شاید این ناشی از قرار گرفتن نویسندهها در یک فضای خاص روشنفکری و البته ایزوله است!). و آخر اینکه شاید ایراد بنیاسرائیلی به نظر بیاد ولی یه نکته کوچکی هم که کمی منو اذیت کرد، کمبود کاما بود در جاهایی که باید بود!
فکر کنم قبل از این از محمد حسن شهسواری کتابی نخونده بودم. هر چند کتاب پاگرد رو که سرچ کردم عکس رو جلدش به شدت برام آشنا میزد ولی خودش که تو کتابخونهم نبود! به هر حال چه کتاب قبلیش رو خونده باشم چه نخونده باشم به نظرم این یکی، کار جالبی بود. شاید شهسواری هوش کسانی مثل رضا قاسمی رو نداشته باشه ولی نویسنده زبر دستیه و تا حدودی خلاق و قشنگ مشخصه که از فکرش خوب استفاده میکنه. ایشون از معدود کسانیه که دلم میخواد از نزدیک ببینم! D:
شب ممکن- محمد حسن شهسواری- چاپ دوم- نشر چشمه- 3400 تومان
Labels: ادبیات, معرفی کتاب