● موضوعهای پراکنده-1
نمیدونم دلنازک بودن چیز خوبی هست یا نه ولی فکر میکنم هیچوقت مثل حالا اینقدر دلنازک نبودهام و اینو هم بگم که هیچ خوشم نمیاد از این وضعیت پیش اومده! که چی مثلاً اینقدر لوس و بیظرفیت؟! منی که قبلاًها باید خیلی زور میزدم تا اشکم دربیاد، حالا سر کوچکترین چیزی اشکم دم مشکمه! چی شده؟ خودم هم نمیدونم ولی خب حتماً دلایل متعددی داره که یکیش همون افزایش سن و ساله! بگذریم از اینکه شرایط تأسفبار محیطی هم کم اثر ندارن و همینطور پیوسته حال آدمو بد و بدتر میکنن! یه زمانی میگفتن گریه آدمو سبک میکنه ولی حالا ما باید چکار کنیم که مستی هم دردمونو دیگه دوا نمیکنه؟!
Labels: دغدغههای ذهنی, موضوعهای پراکنده