● این روزها
نمایشگاه دوربینهای دیجیتال
بالأخره یکی از این اس ام اس های تبلیغاتی به یک دردی خورد! تبلیغ سونی ما را کشاند به نمایشگاه دوربینهای دیجیتال! هر چند ما (من و بیتا) رویهم رفته یک اپسیلون هم اطلاعات عکاسی نداشتیم ولی به نظرم نمایشگاه جالبی بود. همه شرکتهای معروف حضور گسترده دارند و محصولات خود را، اعم از دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری حرفهای و غیر حرفهای، انواع پرینترها، تجهیزات سینمایی و خیلی چیزهای دیگر که من سر درنمیآورم، عرضه کردهاند. من هم فهمیدم که دوربین خودم کماکان بهترین دوربین کانن است D: به هر حال اگر قصد خرید دارید یک سری به این نمایشگاه بزنید.
آدرس: خیابان حجاب، سالن حجاب، 24 تا 27 اردیبهشت، ساعت 14 تا 20.
خودم
سرگرم کار و بارم. کارها خیلی زیاد است و وقت سر خاراندن نداریم. هنوز که هنوز است برای کارهای فارغالتحصیلی و گرفتن مدرکام نرفتهام! واقعاً دیر شده است. البته خودم هم کمی تنبلی میکنم. کلاً گیج و سرگردانم! ذهنم به شدت مشغول است. مجموعهای از سؤالهای بیپاسخ و معادلات چند مجهولیٍ مبهم در سرم انباشته شده! میخواهم بیخیالشان شوم ولی نمیشود. فکر، بیلگام راه خودش را میرود! احساس کسی را دارم که یک عمر زندگی را بیهوده و بد (خیلی بد) گذرانده و حالا نه راه پیش دارد و نه راه پس! هرگز، واقعاً هرگز، فکرش را هم نمیکردم که روزی به اینجا برسم. وای و ای وای بر من! صلاح کار کجا و من خراب کجا/ ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! کاش میشد حداقل جایی رفت که هیچ احد الناسی تو را نشناسد! نمیشود؟!!!
مأموریت
قرار است جمعه برای یک مأموریت کاری بروم شمال. به مدت سه روز. با همان چهره و نقاب همیشگی. خندان و سرحال!!! به هر حال اطرافیان که این وسط گناهی ندارند. دارند؟!