● برهوت معرفت
امروز روز عروسی کسی است که مادرم برایش مادری کرد. در سختترین شرایط زندگیاش، این مادر من بود که یار و یاریگر و همدماش بود، حتی بهتر از مادر خودش. امروز مادرم هیچکجا به هیچ عروسیای دعوت نشده است. به همین سادگی و به همین وقاحت! گفتم که یادم بماند محبت همیشه بیجواب میماند، که یادم بماند ذرهای معرفت در فرزندان آدم وجود ندارد، که یادم بماند به راحتی میشود پَست شد!
مادرم میبخشد. میدانم که میبخشد. من بودم نمیتوانستم! شاید باید روحام را تربیت کنم!
مادرم میبخشد. میدانم که میبخشد. من بودم نمیتوانستم! شاید باید روحام را تربیت کنم!
Labels: شخصی