● کنسرت شجریان
خیلی دوست داشتم برای یکبار هم که شده در یکی از کنسرتهای استاد شجریان حضور داشته باشم. به هر زحمتی بود برای پنجشنبه شب بلیت گیرمان آمد، آن هم در قسمت بالکن تالار بزرگ کشور به قیمت هر نفر بیست هزار تومان (سایت دل آواز که متصدی فروش بلیت اینترنتی بود، مشکلات زیادی داشت! این سایت نمیتواند پاسخگوی سیل علاقمندان باشد!).
کنسرت قرار بود ساعت 8 شب شروع شود. از ساعت 7 که درهای تالار را باز کردند تا یک ساعت و نیم بعد از آن همینطور علاف بودیم تا جمعیت بینظم بیایند و در جایگاههایشان قرار بگیرند! ساعت 8:30 بالأخره با نیم ساعت تأخیر کنسرت شروع شد. استاد شجریان را یک گروه 13 نفره (گروه شهناز) همراهی میکردند:
مجید درخشانی/ سرپرست گروه/ تار
حسین رضایینیا / دف، دایره
رامین صفایی / سنتور
کاوه معتمدیان و سینا جهان آبادی / کمانچه
شاهو عندلیبی / نی
رادمان توکلی / تار
مژگان شجریان / سه تار
مهرداد ناصحی / قیچک آلتو
حامد افشاری / قیچک باس
محمدرضا ابراهیمی / عود
مهدی امینی / رباب
حمید قنبری / تنبک
با توجه به اجراهای قبلی شجریان که معمولاً گروه بسیار کوچکی بودند، دیدن چنین گروه عریض و طویلی کمی دور از انتظار بود! قبل از شروع برنامه، صدایی که از بلندگوهای تالار پخش میشد، از مردم خواست تا طبق درخواست گروه از هر گونه فیلمبرداری، عکسبرداری و ضبط صدا خودداری کنند. برنامه با یک پیش درآمد شروع شد که وسط آن شجریان برنامه را قطع کرد و با لحنی دلخورانه (!) از مردم خواست که فیلم و عکس نگیرند و تا خاموش کردن دوربینهایی که میدید، اجرا را ادامه نداد!!! (این در حالی بود که به علت ممنوع بودن ورود دوربین، مردم نهایتاً داشتند با موبایلهایشان فیلم میگرفتند که آن هم مسلماً کیفیت چندانی نداشت!).
بخش اول در دستگاه همایون و با عنوان "رندان مست" اجرا شد و شامل پیش درآمد، زنگ شتر، ساز و آواز، تصنیف "چشم یاری"، ادامه ساز و آواز، تصنیف "باد صبا"، آواز شوشتری، چهار مضراب بیداد، ساز و آواز و تصنیف "رندان مست" بود.
بخش دوم هم که بعد از نیم ساعت (بلکه هم بیشتر!) استراحت آغاز شد در دستگاه شور و با عنوان "مرغ خوشخوان" و شامل پیش درآمد، ساز و آواز، تصنیف "پیام نسیم"، ساز و آواز، چهار مضراب، آواز مثنوی و تصنیف "مرغ خوشخوان" بود.
در پایان برنامه به درخواست حضار، تصنیف زیبای "مرغ سحر" اجرا شد.
پ.ن 1: جای همایون شجریان به شدت خالی بود!
پ.ن 2: جای دوستان و همراهان کنسرتهای قبلی هم به همچنین!
پ.ن 3: بینظمیها و هوای نسبتاً گرم سالن کمی اذیت کرد. آخر سر تقریباً خسته و کلافه بودم!
پ.ن 4: بر خلاف انتظار هیچ قسمتی برای فروش CD های استاد در سالن در نظر گرفته نشده بود!
پ.ن 5: حضور مژگان شجریان که گویا قرار بوده با استاد همخوانی کند (که احتمالاً مجوز به آنها ندادهاند!)، حضوری کمرنگ بود. بود یا نبود سه تار هم در آن خیل سازها، چندان فرقی نداشت!
پ.ن 6: بعد از پایان برنامه، یک نفر که به شدت جو گیر شده بود، خود را به بالای سن رساند و افتاد روی پای استاد به بوسیدن!!!
پ.ن 7: ملت اکثراً با لباسهای خیلی رسمی، آقایان:کت و شلوار و کراوات و خانومها: مانتوهای مجلسی و کفشهایی با پاشنههای بسیار بلند(!!!) (که من باز هم نفهمیدم چطوری با آنها راه میروند و زمین نمیخورند!) آمده بودند.
پ.ن 8: در حین اجرای برنامه داشتم به این فکر میکردم که مثلاً با این پولی که جمع سه نفره ما برای بلیت پرداختهاند، شکم چند کودک گرسنه را در همان شب میشد سیر کرد! لحظهای از خودم و جمعیت حاضر بدم آمد!
پ.ن 9: از سالن که بیرون آمدیم، نوازندههای دوره گرد دم در جمع شده بودند و مینواختند. این پسر بچه هم در بین آنها بود. خیلی برایش زود بود که برای لقمهای نان تا آن موقع شب بیدار باشد و از اعماق وجودش مثلاً بخواند. مرفهان بیدرد(!!!) شاید فقط برای لذت خودشان محاصرهاش کرده بودند و عکس میگرفتند!