● چاقی، دومین معضل بزرگ بشریت!
خیلی حال داد این سه روز تعطیلی. یعنی پنجشنبه
که تعطیل نبود، خودم تعطیلش کردم که برم به مهمونم برسم. بعد از ناهارِ پنجشنبه هم
که دیگه آزاد. دوباره چند وقتیه حال و حوصله اداره رفتن ندارم. نیست که هیچ علاقه
خاصی به کارم ندارم، این مرضه هی هر چند وقت یک بار عود میکنه و رفتنِ سر کار
میشه مصیبت عظما! ولی خب چارهای نیست. تو خونه هم که بمونم حوصلهم سر میره. اولها
فکرمیکردم اگه آدم یه عالمه پول داشته باشه و دیگه لازم نباشه بره سر کار خیلی
خوبه. میره به فعالیتهای مفید دیگهش میپردازه. ولی خب از اونجایی که پولدارا
تنهان، دیدم که این مستلزم اینه که بقیه دوستان هم به همون اندازه پول داشته باشن
که بتونیم با هم باشیم، دور هم خوش بگذره! بنابراین کل قضیه منتفی شد در همون
ابتدا! :D
آهان! چی داشتم میگفتم؟! از تعطیلات بود. گفتیم
حالا که تعطیلیم پا شیم بریم خرید مایحتاج عروسی! انشاءالله تعالی قراره یه
چندتا عروسی داشته باشیم به همین زودیا. البته واضح و مبرهن است که طبق معمول تو
خونه ما خبری نیست و این شتره قصد اتراق در برابر درب منزل ما نداره! اینه که
مجبوریم بریم سورو سات بقیه! میفهمی مجبوریم! :D
از مایحتاج عروسی، مهمترینش همانا لباس است که
بدترین قسمت قضیهس (البته بعد از آرایشگاه رفتن!). به خصوص برای ما که چند وقتیه
شدیداً اوت آو سایز شدیم در حد فاجعه! خرید دپرس کنندهای بود با این هیکل قناس!
حالا درسته که سن و سالمون بالا رفته ولی خداییش دیگه فکر نمیکردیم همین اولِ
راهِ پیری، اینقدر هیکلمون بههم بریزه! چه وضعشه آخه! اصلاً تقصیر همین کار کردن
و پشت میز نشستنه (و اینجاست که از بدیهای کار هر چی بگم کم گفتم!). بعدش هم قیمتهای سرسامآور لباسها! آخه چه
دلیلی داره آدم برای دو، سه ساعت مجلس عروسی، لباس چهارصد هزار تومانی بخره و بعدش
هم لباسو بندازه تو کمد هی خاک بخوره و بلا استفاده؟! با همه این معضلات، باز هم
شانسی یه چیزی گیرم اومد که بدک نیست. خودم دوستش دارم ولی والده گرامی فرمودن که
این تَنگه! بنابراین ما مجبوریم تا روز عروسی کمِ کم، دو کیلو کم کنیم!
خلاصه اینکه حالا میخوام یه رژیم زود بازده
بگیرم که البته خیلی هم دپرسکننده نباشه، اعصابم بریزه بههم! یه رژیمی یا یه راه
حلی که از اینا نباشه که بهت بگه صبح اینو بخور، ظهر اینو، شب اینو! و با توجه به
داشتن یک عدد معده بسیار ناز نازی و سوسول، یه رژیم بدون خشونت و درد و خونریزی!
سراغ ندارین؟! :D