● شرح «حالِ» ما!

آخیش! چه حالی داره تعطیلات! با خیال راحت و فراق بال می‌تونی لم بدی و هر کاری دلت می‌خواد بکنی. چی می‌شد اگه یک هفته درمیون می‌رفتیم سرِ کار؟! هان؟! هم کارایی بیشتر می‌شد، هم افراد سرحال‌تر بودن و هم بعضی‌ها رو کمتر می‌دیدیم! خیلی خوب می‌شدا D:
ازصبح که بیدار شدم، به‌جز چندتا از لباسام که اتو زدم، هیچ کار دیگه‌ای انجام ندادم. عوض‌اش اومدم رو تختم دراز کشیدم و لپ‌تاپ هم طبق معمول رو شکمم! برای خودم ابی گوش میدم و وبلاگ می‌نویسم. یه پست گذاشتم درفت برای بعد، اینو هم که دارم حالا می‌نویسم. گوگل تاک هم اون طرف واسه خودش بازه. هرازگاهی یه خبرایی میشه توش ولی خب کم. ملت مشغولیات دارن به هر حال ;) فیسبوک پُره از تبریکات عید و عکسای جدید و پیام‌های مختلف که هنوز حس‌اش نیومده برم جواب بدم و لایک کنم و کامنت بذارم! ایشالا این حس امروز تشریف میارن وگرنه دیگه خیلی آبروریزی میشه!
تو این فرصت، یعنی از پنج‌شنبه که سرِ کار نرفتم، لابه‌لای کارای خونه، وقتای مناسبی پیدا شد برای کتاب خوندن. کتابی رو که خیلی وقت بود در دست مطالعه داشتم، بالأخره تموم شد! بلافاصه بعدش «داستان» رو شروع کردم. یه چوب الف خیلی خوشگل هم عیدی گرفته بودم که حتی همینطور نگاه کردنش هم حال میده به خدا (توی عکس روی کتاب)! آخه برداشته عکسای خودش رو چاپ کرده، بعد چوب الفش کرده داده به ما. خوشم میاد از این‌جور خلاقیت‌ها. آدم خلاق زنده‌س حتی اگر خودش اینطور فکر نکنه! ;)
خانم نفیسه مرشدزاده می‌فرمایند:«یک وقت‌هایی آدم دلش لک می‌زند که دیگری باشد. خوبم عزیزم که هنوز آدم‌های زیادی هست که تو دلت می‌خواهد بشوی. همه حس‌های تازگی در من برای این مُردند که آدم‌هایی که می‌خواستم بشوم یکی یکی کم شد. می‌خواهم با تو باشم وقتی این‌جا تصویرت در لباس تازه تو را غافل‌گیر می‌کند. غافل‌گیر شدن، بعدها، بعد از یک سن و سالی سخت است. عزیزم آدم فقط با کشف یک حس تازه در درون خودش غافل‌گیر می‌شود و حس‌های تازه گاهی قحط می‌آیند. همه اتاق‌های پرو تقدیم به تو که از این قحطی خبر نشوی.» (تأکیدها از من). می‌خواستم بگم که جانا سخن از زبان ما می‌گویی. حسی که خودم داشتم ولی بیان نشدنی بود رو خوب گفتی. 
چقدر بده که فردا آخرین روز تعطیلاته! بهار رو دوست دارم نه فقط به خاطر عیدش که الان برام کمرنگه، بلکه برای زیبایی‌های زیادی که همراه با خودش میاره. تنفس در هوای زیبای بهار و لذت‌های عمیق بصری یه هدیه خدادادیه که هرگز هرگز از دیدنش و لذت بردن ازش سیر نمیشم. تا باد چنین بادا :)



Labels: , , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره