● سفرنامه: جزیره زیبای قشم- قسمت اول
یکی دیگه از شاهکارهای درخشان زندگی من اینه که با اینکه حدود 14 سال بندرعباس زندگی کردم، ولی تا حالا قشم نرفته بودم! البته از یه جهاتی هم بد نشد چون مطمئنم هر وقت دیگه رفته بودم اینقدر بهم خوش نمیگذشت که الان. جزیره قشم از جمله جاهاییه که با وجود پتانسیل زیاد برای جذب توریست و جاذبههای خارقالعاده طبیعی، همیشه نادیده گرفته شده و کنار گذاشته شده. به چه دلایلی خیلی معلوم نیست ولی خب یه حدسایی میشه زد!
ما صبح سهشنبه که به سمت جزیره پرواز کردیم، طرفای ساعت یک و نیم بعد از ظهر هتل بودیم. فاصله فرودگاه از شهر بیشتر از 50 کیلومتره! تو این فاصله فرصت خوبی بود که همه اطلاعات شکمی رو از راننده بگیریم. بنابر اظهارات جناب راننده (که بعداً توسط دیگران هم تأیید شد) رستورانهای نعیم و بانی بهترینهای جزیره هستن. قبل از رفتن هم مثلاً کلی تحقیق کردیم که یه هتل خوب پیدا کنیم. همه به اتفاق میگفتن هتل دریا. ما هم همونجا رو رزرو کردیم. اگرچه از اون چیزی که فکر میکردیم سطح خیلی پایینتری داشت ولی خوشبختانه هم تمیز بود و هم جک و جونور نداشت! (اصلاً قشم هتلی با بیش از سه ستاره نداره. اگه آژانسها الکی چیزی بهتون گفتن باور نکنین). البته این هتل در بافت قدیمی شهر قرار داره و به بازار قدیم قشم هم بسیار نزدیکه.
روز اول بعد از صرف یک ناهار بسیار خوشمزه (ماهی و میگو) در رستوران نعیم و یک استراحت کوتاه مدت، یه سری به بازار قدیم و بعدش هم پاساژهای جدید زدیم و از همون طرف هم رفتیم کنار دریا به صرف شام همراه با گربهها!
روز دوم، برنامه تور، گشت بازارهای درگهان (در اطراف قشم) بود (در مورد خرید و بازارها و اینا آخر سر حرف میزنم).
بالأخره روز سوم نوبت گشت و گذار و تفریح شد! صبحش گشت جزیره هنگام رو داشتیم و بعد از ظهر گشت دور جزیره. ساعت صبح از هتل ما رو سوار کردن و بعد از حدود یک ساعت طی طریق (کلمات رو! D:)، به اسکله مانندی رسیدیم که اونجا باید سوار قایق میشدیم.
ما صبح سهشنبه که به سمت جزیره پرواز کردیم، طرفای ساعت یک و نیم بعد از ظهر هتل بودیم. فاصله فرودگاه از شهر بیشتر از 50 کیلومتره! تو این فاصله فرصت خوبی بود که همه اطلاعات شکمی رو از راننده بگیریم. بنابر اظهارات جناب راننده (که بعداً توسط دیگران هم تأیید شد) رستورانهای نعیم و بانی بهترینهای جزیره هستن. قبل از رفتن هم مثلاً کلی تحقیق کردیم که یه هتل خوب پیدا کنیم. همه به اتفاق میگفتن هتل دریا. ما هم همونجا رو رزرو کردیم. اگرچه از اون چیزی که فکر میکردیم سطح خیلی پایینتری داشت ولی خوشبختانه هم تمیز بود و هم جک و جونور نداشت! (اصلاً قشم هتلی با بیش از سه ستاره نداره. اگه آژانسها الکی چیزی بهتون گفتن باور نکنین). البته این هتل در بافت قدیمی شهر قرار داره و به بازار قدیم قشم هم بسیار نزدیکه.
روز اول بعد از صرف یک ناهار بسیار خوشمزه (ماهی و میگو) در رستوران نعیم و یک استراحت کوتاه مدت، یه سری به بازار قدیم و بعدش هم پاساژهای جدید زدیم و از همون طرف هم رفتیم کنار دریا به صرف شام همراه با گربهها!
روز دوم، برنامه تور، گشت بازارهای درگهان (در اطراف قشم) بود (در مورد خرید و بازارها و اینا آخر سر حرف میزنم).
بالأخره روز سوم نوبت گشت و گذار و تفریح شد! صبحش گشت جزیره هنگام رو داشتیم و بعد از ظهر گشت دور جزیره. ساعت صبح از هتل ما رو سوار کردن و بعد از حدود یک ساعت طی طریق (کلمات رو! D:)، به اسکله مانندی رسیدیم که اونجا باید سوار قایق میشدیم.
ملت دارن از پلهها میان پایین که سوار شن. ما اینجا قاعدتاً باید سوار شده باشیم دیگه!
توی قایق غیر از ما شش، هفت نفر دیگه هم بودن همه از دم پیرزن (ای بخشکی شانس!). ما هم اولش یه خورده مؤدب نشستیم ولی بعد دیگه اوت آو کنترل شدیم! D: ابتدا بردنمون وسط آبهای نیلگون، جایی که محل تجمع دلفینها بود. یک عالمه دلفین قشنگ که بدون داشتن مربی و آموزشی، کلی برامون هنرنمایی کردن. با کمی اغراق، یه چیزی تو مایههای دلفیناریوم کیش ولی به صورت طبیعی! بسیار هیجانانگیز و زیبا بود به طوری که ملت از شدت هیجان روسریاشونو درآوردن و شروع کردن به رقصیدن! (البته در قایقهای مجاور. قایق ما که بخار نداشت!).
بعدش رفتیم به قسمتی از سواحل جزیره هنگام که معروفه به ساحل اکلیلی. این ساحل به قدری قشنگ بود که من نمیتونم توصیفش کنم! بین ماسههای نرم پر بود از برادههای یک نوع فلز (لیدره میگفت آهن) که زیر نور آفتاب برق میزدن و مثل این بود که یه عالمه اکلیل پاشیده باشن رو ساحل. خیلی زیبا و شگفتانگیز.
بعدش رفتیم به قسمتی از سواحل جزیره هنگام که معروفه به ساحل اکلیلی. این ساحل به قدری قشنگ بود که من نمیتونم توصیفش کنم! بین ماسههای نرم پر بود از برادههای یک نوع فلز (لیدره میگفت آهن) که زیر نور آفتاب برق میزدن و مثل این بود که یه عالمه اکلیل پاشیده باشن رو ساحل. خیلی زیبا و شگفتانگیز.
بعد دوباره سوار قایق شدیم و رفتیم یه سمت دیگه جزیره که بومیها توش ساکن بودن. لیدره گفت هر کس که بخواد اینجا میتونه نقش حنا بذاره و قیمتش هم از 1000 تومان تا 5000 تومانه (که ما بعداً فهمیدیم 3000 تومانه برای نقش کوچک و 5000 تومان برای نقش کامل). زنان هنرمند اونجا بیش از 10 نوع نقش مختلف زیبا رو دستهای خانوما زدن. بچهها گفتن که برای درس خوندن هر روز با قایق میرن به یه مدرسه تو درگهان و اگر وضع آب و هوا و دریا خراب باشه، نمیتونن برن. بعد ما فکر میکردیم چقدر سختی کشیدیم برا ی درس خوندن!
ادامه دارد...