● زندهایم هنوز!
- I'm very sad tonight!
*********************************************
- آدم وقتی یه مدت نمینویسه انگار دیگه نوشتنش نمیاد کلاً! البته ناگفته نماند که یه دلیل اصلی بیشتر این ننوشتنها این گودر فلان فلان شدهس! بس که وقتی میری توش با انبوه نوشتههای ناخوانده مواجه میشی که فقط رد شدن از روی اون همه مطلب 2، 3 ساعت وقت میخواد! ما هم که کل زمان وارد شدن به خونه تا خوابمون کمتر از سه ساعته! بعدش هم وقتی میری میبینی چقدر همه، همه چیزو خوب و عالی نوشتن به این نتیجه میرسی که دیگه حرفی باقی نمونده که اونطوری قشنگ نوشته بشه! اصلاً این گودر آفت وبلاگستانه! از ما گفتن بود!
- دو سه تا فیلم دیدم، چند تایی هم کتاب خوندم. خیلی دوست داشتم بیام اینجا در موردشون بنویسم. ولی نشد! حالا گذاشتمشون برای برنامههای آتی ;)
- معلم زبانم میگه هر چیزی بهایی داره و برای رسیدن به اون باید حاضر باشیم بهاشو بدیم. فقط من نمیدونم چرا ما وقتی یه چیزو میخوایم، کلی بابتش بها هم میدیم ولی آخر سر هم بهش نمیرسیم! (البته این آقا از معدود افرادیه که من تا حدود زیادی قبولش دارم. بعداً در موردش بیشتر مینویسم).
- از اونجایی که فاصله بین تصمیمگیری و اجرای کارایی که میخوام برای خودم انجام بدم کمِ کم یک ماه هست (البته مستحضر هستید که به علت ضیق وقت و اینا نه چیزای دیگه D:)، بالأخره بعد از مدتها لپ تاپ خریدم! D:
- دو سه تا فیلم دیدم، چند تایی هم کتاب خوندم. خیلی دوست داشتم بیام اینجا در موردشون بنویسم. ولی نشد! حالا گذاشتمشون برای برنامههای آتی ;)
- معلم زبانم میگه هر چیزی بهایی داره و برای رسیدن به اون باید حاضر باشیم بهاشو بدیم. فقط من نمیدونم چرا ما وقتی یه چیزو میخوایم، کلی بابتش بها هم میدیم ولی آخر سر هم بهش نمیرسیم! (البته این آقا از معدود افرادیه که من تا حدود زیادی قبولش دارم. بعداً در موردش بیشتر مینویسم).
- از اونجایی که فاصله بین تصمیمگیری و اجرای کارایی که میخوام برای خودم انجام بدم کمِ کم یک ماه هست (البته مستحضر هستید که به علت ضیق وقت و اینا نه چیزای دیگه D:)، بالأخره بعد از مدتها لپ تاپ خریدم! D:
این شکلیه. اینم مشخصاتش: +
اینم کیفشه. خیلی خوشگله. D:
- سه شنبه داریم میریم قشم. اینم از اون تصمیما بود که یه گپ بزرگ دو سه ماهه ایجاد شد تا اجراش! یعنی یا برنامه من این وسط جور نمیشد یا بیتا! خلاصه الانم به هزار زور جور شده. یه روز کامل از کلاس جناب مدیرکل رو باید دودر کنم! به درک! کسی چیزی خواست بگه براش بیارم ;).
پ.ن: تمام این مطلب به جز بند اول دیشب نوشته شد. ولی کلش نمیدونم به چه دلیل پرید! کلی فحش دادم به باعث و بانی ناشناختهش! تا یک شب بیدار باشی چیز بنویسی بعد مفت و مسلم بپره! فکرشو بکن!!! :(
اینم کیفشه. خیلی خوشگله. D:
فعلاً دارم رو به راهش میکنم.تقریباً آمادهس. ولی این ویندوز 7 گاهی اذیت میکنه. مثلاً کیبورد رو با توسل به زور فارسی کردم ولی نیم فاصله حالیش نمیشه! کسی میدونه چکار باید کرد؟! هلپ پلیز.
آهان! یه مودم وایرلس هم گرفتم و الان دارم رسماً حالشو میبرم D:. به علاوه یه پرینتر مدل HP1005.
فقط قسمت تراژدی قضیه اون خالی شدن تمام عیار جیب مبارک بود!
- یکی از اتفاقات بسیار جالب این مدت سورپرایز ویژه هالواسکن بود. اومد برا خودش کامنتدونی رو پولی کرد و در عرض کمتر از چند ثانیه تمام خاطرات پنهان در آرشیو چهار ساله ما رو به باد فنا داد و اصلاً هم به روی مبارک نیاورد! ایت واز ریلی اِ دیزستر! :(
آهان! یه مودم وایرلس هم گرفتم و الان دارم رسماً حالشو میبرم D:. به علاوه یه پرینتر مدل HP1005.
فقط قسمت تراژدی قضیه اون خالی شدن تمام عیار جیب مبارک بود!
- یکی از اتفاقات بسیار جالب این مدت سورپرایز ویژه هالواسکن بود. اومد برا خودش کامنتدونی رو پولی کرد و در عرض کمتر از چند ثانیه تمام خاطرات پنهان در آرشیو چهار ساله ما رو به باد فنا داد و اصلاً هم به روی مبارک نیاورد! ایت واز ریلی اِ دیزستر! :(
- سه شنبه داریم میریم قشم. اینم از اون تصمیما بود که یه گپ بزرگ دو سه ماهه ایجاد شد تا اجراش! یعنی یا برنامه من این وسط جور نمیشد یا بیتا! خلاصه الانم به هزار زور جور شده. یه روز کامل از کلاس جناب مدیرکل رو باید دودر کنم! به درک! کسی چیزی خواست بگه براش بیارم ;).
پ.ن: تمام این مطلب به جز بند اول دیشب نوشته شد. ولی کلش نمیدونم به چه دلیل پرید! کلی فحش دادم به باعث و بانی ناشناختهش! تا یک شب بیدار باشی چیز بنویسی بعد مفت و مسلم بپره! فکرشو بکن!!! :(
Labels: تنهایی, روزمره, زندگی, شخصی، وبلاگ