● عید فطر مبارک
خدايا در اين روز فطر كه آن را براى مؤمنان روز جشن و شادى، و براى
دينداران هنگام اجتماع و انس گردانيدى، از هر گناهى كه مرتكب شديم، يا هر
بدى كه پيشتر از ما صادر گشت و هر انديشه زشت كه در ضمير ما گذشت سوى تو
توبه كنيم، توبهاى پاك و خالص از شك و شبهه و آن را از ما بپذير و راضى
باش و ما را بر ما استوار بدار.*
بالأخره ماه رمضان امسال هم تموم شد. صبح بود که داشتم میگفتم اگه فردا عید نباشه من دیگه روزه نمیگیرم بس که این اواخر حالم بد بود و تنم مریض. ولی الان که عید رو اعلام کردن نمیدونم چرا یهو دلم تنگ شد! البته خیلی هم عجیب نیست. هر سال همینطوریه. اصلاً ماهیت عید فطر همینه. نمیدونی خوشحال باشی یا ناراحت. برای من که همیشه -و بهخصوص امسال- یه خوشحالی همراه با بغض بوده.
ماه رمضان امسال نسبت به سالهای قبل یه کم برام متفاوت بود. راستش خودم هم خیلی نمیدونم از چه جهتی تفاوت داشت ولی حال و روزم و قسمتی از دعاهام تغییر کرده بود. نه اینکه فکر کنید میخوام بگم حالات روحانی و معنوی پیدا کرده بودما، که اصلاً اینطور نبود متأسفانه، ولی شاید اوقات فراغت بیشتر باعث شد که کمی در احوالات خودم و دلم بازنگری کنم. من فکرمیکنم ما زیادی در سطحیم! از بیشتر چیزها فقط ظاهرش رو میبینیم و لاغیر. همین در سطح گرفتار شدنها باعث شده که یک سری کارها و یک سری اعمال رو مکرراً تکرار کنیم بدون رسیدن به چیزی و یا درک مفهوم خاصی. چقدر دلم میخواست که حتی شده یک ذره از این سطح فاصله بگیرم و بعضی چیزها رو واقعاً درک کنم! قسمت دوم یعنی بازنگریها و جروبحثهای با دلم هم بماند که قابل گفتن نیست! D:
گذشته از این حرفا، حالا که شب عیده، میخوام یه قبول باشهی بزرگ به اون تعداد اندک آقایون روزهدار بگم که یه نفس بدون هیچ استراحتی، این روزهای بلند رو روزه گرفتن. خداییش سخته اینهمه مدت بدون استراحت! D:
بعدش هم اینکه زلزله آذربایجان در ماه رمضان برای من یک شوک بزرگ بود. دلایلش بماند. الان هم باید بگم که واقعاً دلم پیش اوناست و در برابر غم بزرگ اونا اجازه شادی زیاد به خودم نمیدم. از ته دل امیدوارم که خدا بهشون صبر بده.
آخر سر هم اینکه تعطیلات بهتون خوش بگذره. نماز زیبای عید فطر رو هم از دست ندید.
*قسمتی از دعای وداع با ماه رمضان
Labels: دغدغههای ذهنی, عمومی, عید, مناجات