● عشق ممنوع-2
عشقهای یک طرفه هم به نظر من از همون نوعِ عشقهای ممنوع هستن. بهخصوص اگر طرفِ عاشق، دختر باشه. وقتی دختر هستی، اگر عاشق کسی شدی، عاشق کسی که عاشقت نیست، باید خفهخون بگیری و دم نزنی. اگر هم اینقدر جرئت داشته باشی که عشقتو ابراز کنی، در بهترین حالت، با یک جواب نهی محکم روبهرو میشی، تازه اگر مسخرهت نکنن و شخصیت و غرورت رو له و داغون نکنن (واضحه که موارد استثنا در هر چیزی وجود داره).
عشق یک طرفه، با همه زیباییهای نهان و آشکارش، زندگی آدم رو نابود میکنه و به باد فنا میده. شخص عاشق، نه میتونه عشقش رو فراموش کنه (حتی اگر بدیها و توهینهای زیادی ازش دیده و شنیده باشه) و نه میتونه به کس دیگهای فکر کنه. اگر یک روزی هم تن به ازدواج بده، از زندگیش لذتی نمیبره و فقط مجبوره تا هر جا که بتونه اونو تحمل کنه.
حیف که ورود به قلمرو عشق، خیلی اختیاری نیست که اگر بود شاید هیچ کسی خودشو اینطوری گرفتار نمیکرد! اولش آدم فکر میکنه میتونه از پس موضوع بربیاد و همه چیز رو تحت کنترل نگه داره، ولی بعد، کمکم میبینه که افسارش به دست دله و دل هم هر خرابشدهای که دلش بخواد میبردش، بدون اجازه و بدون کنترل!
بههرحال اگر دیدید دلتون برای کسی تنگ میشه، اگر بیقرارِ دیدنش شدید، اگر درشتگوییهاش رو زود فراموش کردید و اگر حضورش و صداش دلتون رو به لرزه درآورد، بدونید که دارید عاشق میشید. نه! اصلاً عاشق شدید!
پ.ن: توضیح واضحات میدم؟! میدونم! D:
Labels: آدم, ترس, دغدغههای ذهنی, زنان, زندگی, شخصی، وبلاگ, عشق