● ملک سلیمان نبی
زندگی حضرت سلیمان، حداقل اون چیزی که ما از آیات قرآنی میدونیم، اونقدر جذاب و هیجانانگیز هست که بتونه سوژه یه فیلم سینمایی یا حتی سریال درست و حسابی بشه. ولی از اونجایی که به هر حال ما متخصص خراب کردن هر چیزی هستیم، از مملکت و دین و دانش و ادبیات و سینما گرفته تا اقلیم و آب و هوا، بالطبع فیلم میلیاردیمون هم اون چیزی نیست که میبایست باشه. قبل از دیدن فیلم سعی کرده بودم که هیچ نقدی نخونم تا تأثیری روی قضاوتم در مورد اون نداشته باشه. ولی اون چیزی که دیدم با انتظارات من به عنوان یک مخاطب معمولی، فاصله زیادی داشت.
مهمترین اشکال این فیلم به نظر من کارگردانی اون بود! برای چنین پروژه عظیمی بهتر بود از کارگردانهای مجربتری که حداقل تجربه ساخت فیلمهای تاریخی رو دارن استفاده میشد. شاید به خاطر همین بود که فیلم، بازیهای درخشان و صحنههای خیلی تأثیرگذاری نداشت!
انتخاب بازیگران این فیلم که البته قراره یه سهگانه سینمایی باشه هم چنگی به دل نمیزنه. وقتی بازیگر نقش اصلی این فیلم یک روز مونده به آغاز فیلمبرداری تغییر میکنه (+)، معلوم میشه که انتخاب بازیگران مشکلاتی داشته! آخه مثلاً اینا نگفتن چطور میشه دو، سه تا برادر (پسران داوود نبی) اینقدر از لحاظ چهره با هم متفاوت باشن؟! یکیشون بشه ماهرویی مثل سلیمان و دیگران اونطوری! (قصد من توهین به هیچ فرد خاصی نیست. غرض فقط مقایسه است). الهام حمیدی هم که دیگه تبدیل شده به یه نقش کلیشهای. زن پیامبر، معصوم و پاک!
و اما در مورد جلوههای ویژه که بیشترین هزینه رو برای این فیلم داشته. باید بگم که جلوههای ویژه این فیلم در سینمای ایران بینظیره. حرفهای و تا حدودی جذاب ولی نه تازه و جدید. با اینکه عوامل فیلم وجود شباهتهای (تقلیدها(؟)) فیلمشون رو با سینمای هالیوود انکار کردن ولی حقیقت اینه که بیننده ایرانی که طرفدار پر و پا قرص سینمای هالیووده، هیچ چیز جدیدی که قبلاً در فیلمهای آمریکایی ندیده باشه، اینجا نمیبینه! بهخصوص اون دود سیاه که خودِ خود لاست بود!
در مورد داستان فیلم، تا اونجایی که من اطلاع دارم، علاوه بر قرآن و متون اسلامی از کتابهای دینی یهود هم استفاده شده. اگر چه فیلم به شدت ضد یهود به نظر میاد و احتمالاً اعتراضاتی رو هم در پی خواهد داشت! و اما داستان، همون تنازع دیرین شیطان و انسانه ولی این بار به شکل متفاوتی روایت شده. متفاوت از لحاظ سینمای ما و آموزههای دینی ما نه از لحاظ اون چیزی که معمولاً در ژانر وحشت در فیلمهای آمریکایی دیدیم (مثل جنی شدن افراد!). همین جا بهتره بگم که این فیلم به هیچ وجه برای کودکان مناسب نیست! صدای بسیار بلند دالبی، صحنههای ناگهانی، شکستن سکوت با صداهای بسیار بلند، شبیهسازی اجنه و شیاطین و حتی فضای تاریک فیلم و سالن سینما باعث میشه بچه دچار وحشت بشه. اینو از عکسالعمل بچههایی که توی سالن سینما بودن فهمیدم. یه دختر بچه بود که تا آخر فیلم دوام نیاورد و رفت بیرون!
به هر حال بدون شک برای ساخت این فیلم زحمات بسیار زیادی کشیده شده. اگر چه بار اصلی مصائب یک فیلم بیشتر به دوش کارگردانه ولی معلومه که همه عوامل بسیار زحمت کشیدن برای خوب درآوردن اون. با همه انتقاداتی که به فیلم وارده ولی به عنوان اولین تجربه در سینمای ایران، شاید بهتر باشه کمی منصفانهتر بهش نگاه کنیم.
من بالشخصه معتقدم که ساخت این فیلم با همه هزینه هنگفتی که داشته اتفاق بسیار خوبیه و دریچههای تازهای رو به سوی سینمای مرده ما باز میکنه. به خصوص اگر جهانی بشه. در مملکتی که همه پروژههای سنگین یا دولتیه یا باید از طرف دولت حمایت بشه که بتونه به مرحله عمل دربیاد، وادار کردن دولت به سرمایهگذاری در هنر به خصوص سینما که فراگیره، نقطه عطفیه برای جرأت دادن به اهالی سینما در خلق آثار بزرگ.
ملک سلیمان نبی علیرغم همه اونچه گفته شد، آدم رو به فکر فرو میبره! وقتی سلیمان رو میدیدم درست همون احساسی رو داشتم که زمان دیدن مختارنامه دارم. احساس متزلزل بودن! مقایسهها هستن که هجوم میارن به سمت آدم. مقایسه خود با مردم اون زمان، مقایسه این زمان با اون زمان. و همهاش تکرار این سؤال که من اگر بودم کدوم طرف بودم!