● آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ

قبل از هر چیزی باید بگم اگر اعصاب ضعیفی دارید یا خیلی عاطفی و احساساتی هستید، فکر خوندن این کتاب رو از سرتون بیرون کنید! این کتاب یک شرح‌حال سراسر رنج و اندوهه و مثل پتک بر سر نوعِ آدمی کوبیده میشه! پس احساس اندوهِ عمیق و افسردگیِ وافر در حین خوندن اون اجتناب‌ناپذیره متأسفانه :(
آکواریوم‌های پیونگ‌یانگ، یک زندگی‌نامه‌ی واقعیه از سرگذشت کسی که از کره‌شمالی و نظام توتالیتر و استثماری اون، فرار کرده و تصمیم گرفته رنج بی‌انتهای مردم کشورش رو به گوش جهانیان برسونه. کانگ چول هوان، به عنوان یک شاهد زنده، از همه واقعیات وحشتناکی که در پشت درهای آهنین یک کشور کمونیستیِ افراطی می‌گذره، پرده برداشته و وجدان‌های بیدار رو متوجه مردمی ستمدیده و محصور کرده. 
کره شمالی و حکومت اون، محصول ننگین و بازمانده حکومت کمونیستی شورویه. حکومتی که حتی خودش هم با اون عظمت، پایانی جز متلاشی شدن و اضمحلال نداشت، زمینه‌ساز تیره‌بختی مردمی شد که حتی در دهکده جهانی امروز، نصیبی جز مهجوریت و انزوای تحمیلی ندارند.
کانگ چول هوان، از مردمی میگه که تحت حکومت داهیانه رهبر کبیر و رهبر عزیز، برای نفس کشیدن هم از خود اجازه‌ای ندارن، مردمی که باید نظام طبقاتی رو برای خوشون و همه نسلشون بپذیرن، مردمی که نباید خطا کنند و اگر خطایی کردن،  خطاهایی که شاید هیچ‌وقت ندونن چی بوده!، نه فقط فرد خطاکار، بلکه همه اعضای خانواده اون باید در اردوگاه‌های کار اجباری مجازات بشن.
نویسنده از نه سالگی به همراه همه اعضای خانواده‌ش، به مدت ده سال، به جرمی که خودشون هم هرگز نفهمیدن چی بوده، در یک اردوگاه کار اجباری به نام یودوک زندانی بود و در این مدت شاهد تمام رفتار غیرانسانی حکومت با مردم بوده. از کار سنگین بدون وقفه و قحطی و گرسنگی و فقر و بیماری و اعدام‌های در ملأعام گرفته تا معلمانی که بچه‌های کوچک رو بر سر بهانه‌های واهی تا سرحد مرگ می‌زدن. از معلم‌نمایی گفته که برای تنبیه یکی از همکلاسی‌ها، بعد از کتک زدن بچه اون رو تو فاضلاب انداخته و بچه هم همونجا خفه شده و یا وادار کردن بچه‌ها به اینکه دست‌های سیاه شده از پوست گردوی خودشون رو محکم به زمین بمالن تا تمیز بشه و اگر تشخیص میداده که بچه‌ها این وظیفه رو درست و حسابی انجام نمی‌دن، دست‌های کوچولوشون رو زیر پوتین‌هاش له می‌کرده! معلمی به نام گراز وحشی. در چنین جامعه‌ای دزدی، دروغ، چاپلوسی، خبرچینی، رشوه و دیگر رفتارهای پست آدمی، لاجرم بازار گرمی داره و در یک کلام: در کره شمالی کرامت انسانی نابود و لگدمال میشه! 

در تمام مدتی که کتاب رو می‌خوندم، بارها تصمیم گرفتم که نصفه کاره رهاش کنم و اینقدر به دست خودم سوهان به روحم نکشم. چیزهایی که می‌خوندم واقعاً از حد تحمل من خارج بود. ولی از اونجا که ندونستن من، بودن چیزی رو عوض نمی‌کنه، ترجیح دادم که بخونم و بدونم، هرچند دانستنی دردناک بود. انسان چون مجهز به نیروی عقله، اگر بخواد وحشی باشه و غیرانسانی رفتار کنه، از هر حیوان درنده‌خویی خطرناک‌تر و وحشتناک‌تر میشه و چه نغز گفته شاعر که دزد گر با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا. کره شمالی اگر واقعاً مجهز به سلاح‌های کشتار جمعی و موشک‌های دوربرد باشه، یک خطر جدی برای جهانیانه. کشوری که به بهانه اینکه «جنگ بزرگ به‌زودی آغاز خواهد شد» سالهاست مردم خودش رو تحت بی‌رحمانه‌ترین و ظالمانه‌ترین شکنجه‌ها قرار داده، با مردم جهان چطوری معامله خواهد کرد؟! من نمی‌دونم برای کشورهای بدبخت ایدئولوژی‌زده چکار میشه کرد و یا قدرتها چکاری می‌تونن بکنن و نمی‌کنن ولی از ته دل از خدا می‌خوام که ریشه همه حکومت‌های فاسد و جائر رو ریشه‌کن کنه.

روحم درد می‌کنه ...

Labels: , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره