● مصائب شغلی

  • اینی که میگن افراد رو باید تو دوران سختی شناخت واقعاً حرف درستیه وگرنه این هنر نیست که تو خوشی و راحتی و شرایط معمولی، آدم رفتارش خوب و یا حداقل نرمال باشه. البته این که یه اصل کلیه ولی نمی‌دونم چرا این اصول، تو بعضی جاها بیشتر نمود پیدا می‌کنه! حالا اگه تو توی ایران زندگی کنی، تو تهران باشی، سر کار بری، برخورد از نوع نزدیک با همکارات داشته باشی دیگه نور علی نوره! یعنی روزی نیست که یه سری اصول برات ثابت نشه اونم به چه محکمی!
  • از چند روز پیش تا حالا، حداقل سه نفر بابت رفتاری که داشتن یا حرفی که زدن از من عذرخواهی کردن. البته صادقانه بگم که من توقع عذرخواهی از هیچ‌کدومشون رو نداشتم یعنی اینقدر گرفتاری زیاده که اصلاً تو ذهنم نمونده بود. می‌خوام بگم که بعضی وقتها ما اونقدر رفتارمون در برابر دیگرانی که باهاشون سروکار داریم نامعقوله که حتی وجدان خودمون هم قبول نمی‌کنه که همینطوری از کنارش بگذریم. اینو هم بگم که گاهی یه کلمه کوچک محبت‌آمیز می‌تونه غبار چند ساله یه دلخوری رو کامل از بین ببره. برای هممون پیش اومده. نیومده؟ من واقعاً نمی‌فهمم ما چرا این کلمات رو از هم دریغ می‌کنیم؟ چرا موقع حرف کلفت بار این و اون کردن اینقدر جسور و راحت و شجاعیم ولی وقتی می‌خوایم یه عذرخواهی کنیم یا یه کلمه محبت‌آمیز بگیم اینقدر ناراحتیم و مأخوذ به شرم و حیا؟!!!
  • همیشه گفتن عیبش بگفتی، هنرش نیز بگو. یه چند وقتیه که یه نیروی جدید به قسمت ما اضافه شده، یه پسر حدوداً بیست‌و‌پنج، شش ساله. تصور عمومیِ من از این بچه‌ها با توجه به سنشون (در بدترین حالت) اینه که باید خیلی لوس، پرتوقع، جسور، بی‌تفاوت و نازپرورده و تنبل باشن همچنان‌که افتد و دانی! ولی در کمال خرسندی باید بگم که این پسر جوان همه تصورات و معادلات فکری منو برهم زد! اول‌ها که اومده بود، فکر می‌کردیم، این همه ادب و احترام به‌خاطر تازه‌واردی و غریبی کردنشه و بعداً همه اینا از یادش میره ولی الان که چند وقتیه از هم‌اتاق بودنش با ما می‌گذره می‌بینیم که نه بابا، این از اصل و اساس کارش درسته. خیلی مؤدب، بی‌ادعا و باشعوره یعنی گاهی اینقدر رفتارهای پخته‌ای داره که به قول "ن" آدم فکر می‌کنه لابد یکی داره بهش تقلب می‌رسونه! حالا درسته که من کلاً خیلی حال و حوصله رفتارِ کارد چنگالی و شَق‌ و رَقی رو ندارم و هی سعی می‌کنم از اون حالت رسمیِ خشک خارج بشم، ولی واقعاً در کمال تعجب، تحسینش می‌کنم چون  اصلاً انتظارشو نداشتم. با اینهمه، امیدوارم در شناخت ایشون عجله و اشتباه نکرده باشم! راستی، نمی‌دونم به نظر من که وَر بدبین ذهنم بیش‌فعاله میاد یا واقعیت داره، اینکه اون غمگینه! 

Labels: , , , ,

+ | Balatarin Delicious Twitter FriendFeed | | 0 خاطره